روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

مقاله برگزیده/حجاب و عفاف از منظر اعتقادی تربیت

علی اکبر شایسته ن‍ژاد


چکیده :

عفاف و پاکدامنی از اموری است که با فطرت انسان سازگار است و عقل سلیم آن را تجویز می کند. از آنجا که اسلام به حضور زنان در جامعه ارج می نهند، برخورداری از عفت و حجاب را برای آنان لازم می داند تا امنیت فردی آنان محفوظ بماند، شخصیت اجتماعی آنان به دیده احترام نگریسته شود و ارزش های جامعه انسانی خدشه دار نشود.
حضور زنان با عفت در جامعه آثار و برکات فراوانی دارد که از آن جمله می توان به عبودیت خداوند، آرامش روانی، فعالیت اجتماعی، ارزش آفرینی اشاره کرد.
 همچنین عدم رعایت عفت زنان موجب ایجاد مشکلات متعددی برای جامعه خواهد بود که مهم ترین آن سلب آرامش عمومی، تحریک قوه شهوانی و ایجاد مزاحمت برای کار و تلاش جوانان است.
این نوشتار به شرح و توضیح برخی از این امور پرداخته است. امید است مورد عنایت و توجه علاقمندان قرار گیرد.
کلید واژه ها: عفاف، حجاب، آرامش روانی، ارزش آفرینی، امنیت



مقدمه:
فطرت انسان، به حفظ پاکی و پاکدامنی متمایل است. خداوند متعال، پاک بودن و پاک زیستن را در سرشت و نهاد بشر به ودیعت گذاشته است. از این رو آنگاه که آدم و حوا، به دلیل نزدیک شدن به شجره ممنوعه، خود را برهنه یافتند، احساس شرم کرده و سعی کردند خود را از آن وضع برهانند.
قرآن کریم می فرماید: فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ(سوره اعراف: آیه22): و هنگامى که از آن درخت چشیدند، اندامشان [عورتشان‏] بر آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگ هاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند.
این عمل آن دو، نشان دهنده ناسازگاری طبع و فطرت انسان با عریانی و برهنه بودن است.
در تبیین قرآن از جایگاه انسان در نظام هستى، مرد و زن هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. خداوند عزیز می فرماید: الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ ... ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فیهِ مِنْ رُوحِه‏ (سوره سجده: آیه 7): او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد... سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید
قرآن از زبان پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏(سوره یوسف: آیه 108): بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کنیم!
از این آیه استفاده مى‏شود که در مراحل شکل‏گیرى، موزون سازى اندام انسان، در دمیدن روح الهى به کالبد او و هدایت آنان، تفاوتی بین زن و مرد، وجود ندارد.
از آنجا که یکی از جلوه های عظمت انسان، برتری او نسبت به سایر موجودات عالم و از جمله حیوانات است. پس هر صفتی که انسان را به حیوان نزدیک کند، نشانه سقوط و انحطاط اوست. برهنگی و بی حجابی، انسان را به حیوان نزدیک و ارزش های متعالی او را تباه می کند.
این مقاله به بررسی ارزش و آثار تربیتی و اخلاقی حجاب و عفاف از منظر قرآن و پیشوایان دین می پردازد.


مفهوم عفاف :

"عَفاف"، از ریشه "عفت"  و به معنای اکتفا به حداقل لذت مادی و جسمانی است.
راغب اصفهانی نوشته است: عفت پدید آمدن حالتى براى نفس است که به وسیله آن از افزون‏طلبى قوه شهوانیه جلوگیرى مى‏شود. (مفردات، ص350)
طریحی می نویسد: از چیزی عفاف ورزید، یعنى از آن امتناع کرد. (مجمع البحرین، ج5، ص101)
 ابن منظور می نویسد: عفت یعنی خویشتن دارى از آن‏چه که حلال و زیبا نیست.( لسان العرب، ج 9، ص253)
دهخدا نوشته است: "عفاف به معنای پارسایى و پرهیزگارى، نهفتگى، پاکدامنى و خویشتن دارى است».(لغتنامه، مدخل عفاف؛ نیز فرهنگ معین ج2، ص 207)
نراقى مى‏نویسد: عفت آن است که قوه شهوانیه ، مطیع و منقاد قوه عاقله شودکه در اقدام به خوردن و نکاح، حدود اوامر الهى را از نظر کمى و کیفى، نگهدارد.(معراج السعاده،ص 243)
بر این اساس عفت، اعتدال عقلى و شرعى و توجه به حریم دین و اخلاق در همه نیازهای انسان است.


عفاف در قرآن :

خداوند متعال عفت را از صفات مؤمنین شمرده و فرموده است:
وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏ (سوره مؤمنون: آیه 5): و آنها که دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏کنند.
واژه های از ریشه "عفاف"، چهار بار در قرآن استفاده شده است که عبارتند از:
1- یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ ( سوره بقره: آیه 273): و از شدّت خویشتن‏دارى، افراد ناآگاه آنها را بى‏نیاز مى‏پندارند.  
انسان های نیازمند، به دلیل بزرگ منشی، برخورداری از مناعت طبع و عزت نفس، دست نیاز  به سوی دیگران دراز نمی کنند، به گونه ای که مردم آنان را غنی می پندارند.
 2-  ... مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِف‏... (سوره نساء: آیه 6):  هر کس که بى‏نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى کند.
در این آیه سخن از کسانی است که امانتدار اموال یتیم هستند، تا آنان به سن بلوغ برسند و خویشتن قدرت مراقبت از اموال خود را بیابند. خداوند می فرماید نگهبانان این اموال اگر ثروتمند هستند و نیاز مالی ندارد، از دست یازی به اموال آنان خود داری کنند و چیزی به عنوان حق الزحمه از مال آنان به خود اختصاص ندهند..
 3- وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏ (سوره نور: آیه 32): و کسانى که امکانى براى ازدواج نمى‏یابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز گرداند!
در این آیه خداوند به کسانی که شرایط مناسب مالی، روحی و ... را برای ازدواج ندارند، فرمان می دهد در برابر  طغیان قوه جنسی، خویشتن دارى کنند تا به فضل الهی زمان مناسب برای ازدواج آنان فرا رسد.
4- .. وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (سوره نور: آیه 60): و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست.
در این آیه خداوند به زنانی که به دلایل کهولت سن ملزم به حفظ پوشش نیستند، توصیه می کند که برای حفظ عفت عمومی خود را بپوشانند. زیرا این کار امری پسندیده و نیکو بشمار می رود.
نتیجه بررسی نشان می دهد که از نظر قرآن کریم،  عفاف دارای دایره گسترده ای است و مناعت طبع، پرهیز از تجاوز به حریم مالی یتیمان، پاکدامنی و بردباری در برابر طغیان شهوت و پوشش اختیاری برای سلامت جامعه را در بر می گیرد.


عفاف در روایات :

در اکثر روایات، عفت در مورد مراقبت از شکم و شهوت و بازداشتن این دو از فزون خواهی و غلطیدن در حرام، به کار رفته است. (نک: بحارالانوار، ج68، ص 268)
امام علی(ع) فرمود: حَلُّوا أَنْفُسَکُمْ بِالْعَفَافِ وَ تَجَنَّبُوا التَّبْذِیرَ وَ الْإِسْرَاف‏ (مستدرک، ج15، ص 266): نفس خود را به زیور عفاف بیرایید و از اسراف و تبذیر بپرهیزید.
و نیز (ع) فرمود: الْعِفَّةُ تُضْعِفُ الشَّهْوَةَ (مستدرک، ج11، ص 275) : خویشتن‏دارى شهوت را ناتوان مى‏سازد.
امام على(ع) مى‏فرماید: ألعِفَةُ أَفضَلُ الفُتُوَةِ (غررالحکم، ص255):  عفت و پاکدامنى اصل جوانمردى است.
و نیز می  فرماید: قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه‏.. وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِه‏ (نهج البلاغه، ص 477، حکمت 47) : ارزش مرد به اندازه همت او، ... و عفت او به اندازه غیرت وى خواهد بود.
انسان به اقتضاى فطرتش عفت مدار و طالب زیبایى و با زشتى و پلیدى نامأنوس است. لذا با قوه عقل به تمییز زشتی از زیبایی و نیکی از بدی می پردازد.
امام علی(ع) فرمود: أَصْلَ الْعَقْلِ الْعَفَافُ وَ ثَمَرَتَهُ الْبَرَاءَةُ مِنَ الْآثَام‏(بحارالانوار، ج75، ص 7): اساس عقل عفاف است و ثمره آن دورى از زشتى است.
در کتب اخلاقی از افراط و زیاده روی در شهوت، به عنوان "شره" و از تفریط آن، به عنوان "خمود" و از اعتدال و میانه روی در ارضای آن به عنوان "عفت" یاد شده است. (نک: شبّر، اخلاق، ص33، همچنین معراج السعاده)
ملکی تبریزی(ره) می نویسد: اگر خواستیم که عقل و شرع حاکم بر شهوت شوند، می بایست که شهوت را تضعیف و عفت را تقویت کنیم.(اسرارالصلوه، ص227)
از این رو معرفت نسبت به مرزهاى عفاف و شهوت، برای انسان ضرورى است، زیرا انحراف در آن موجب  ورود به وادى تهتّک و بى پروایى است.
مطهرى می نویسد: عفاف، یعنى آن حالت نفسانى، یعنى رام بودن قوه شهوانى تحت حکومت عقل و ایمان، عفاف و پاکدامنى، یعنى تحت تأثیر قوه شهوانى نبودن، شره نداشتن. یعنى جزو آن افرادى که تا در مقابل یک شهوتى قرار مى‏گیرند، بى اختیار مى‏شوند و محکوم این غریزه خود هستند، نبودن. این، معناى عفاف است. (مجموعه آثار، ج2، ص 615)


شهوت :

چنانکه گفته شد: واژه مقابل عفت، شهوت است. پس برای شناخت حریم عفت ناچار باید مفهوم شهوت را نیز بشناسیم.
راغب می نویسد: اصل شهوت، کشش و اشتیاق نفس است به آنچه در دنیا اراده کند. و بر دو گونه است: حقیقى و غیر حقیقى. اشتیاق حقیقى حد ضرورت است که اگر تأمین نشود، بدن انسان آسیب مى‏بیند. و اشتیاق غیر حقیقى (کاذب) حد کمتر یا بیشتر از میزان ضرورت است که موجب آسیب به انسان می شود. (مفردات، ص 276)
طریحی می نویسد: شهوات جمع شهوت، به معناى اشتیاق نفس به چیزى است. (مجمع البحرین، ج1، ص252)
دهخدا  می نویسد: شهوت عبارت است از: آرزو، میل، رغبت، اشتیاق، خواهش، شوق نفس، حصول لذت و منفعت» (لغت نامه، مدخل شهوت)
قرآن کریم شهوت را به معنى عام به کار برده و فرموده است: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْث‏ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا (سوره آل عمران: آیه 14) : محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب هاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است‏.


رابطه عفت با شهوت :

عفت همان غلبه نیروی عقل بر شهوت است که موجب کرامت نفس انسان و تعالی اوست. اگر قواى عقلانى بر امیال نفسانى غلبه کند، گوهر وجود آدمى و هویت انسانى اش آشکار مى‏گردد.
امام على(ع) مى‏فرماید: «مَن عَقَلَ عَفَّ»(غررالحکم، ص 52) هر کس که عقل دارد، عفاف مى‏ورزد.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْلِ وَ النَّفْسَ مِثْلُ أَخْبَثِ الدَّوَابِّ فَإِنْ لَمْ تُعْقَلْ حَارَت‏ (مستدرک، ج1، ص83): ، عقل مهار کننده نفس انسان از نادانی و هلاکت  است، زیرا نفس همانند حیوان سرکشی است که اگر مهار نشود، انسان را به ورطه نابودى مى کشد.
امام على(ع) می فرماید: یُستَدَلُّ عَلَى عَقلِ الرَّجُلِ بِالتَّحلِى بِالعِفَّةِ وَ القَناعَةِ (غررالحکم، ص 275):؛ میزان اندیشمندى انسان به میزان آراستگى او به عفت و قناعت سنجیده می شود.
و نیز فرمود: مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة (نهج البلاغه، ص 559): اجر انسانی که در راه خدا جهاد می کند و به شهادت می رسد، برتر از اجر کسی که سنجیده عمل می کند و عفت می ورزد، نیست. انسان عفیف به مرحله ورود به جمع ملائکه نزدیک است.
انسان عصر حاضر، گرچه از نظر علم و تجربه، پیشرفت های قابل توجهی کرده است، اما از نظر اخلاقی گرفتار نوعی بحران و نا امنی است. در مرداب کشنده بى عفتى، حیران و سرگردان است و دستیابى او به تکنو لوژی و صنعت نتوانسته است از گسترش پدیده شوم ابتذال و بى‏بند و بارى جلوگیری کند.
شکوه و عظمت انسان در تلاش درونى او براى حاکمیت خوبی ها و تقویت عفت و پاکى و حرکت به عالم قدس و ملکوت تجلی می کند.
از نظر مولانا انسان آخر بین، سعادتمند و زیبنده نام خلیفه الهی است و انسان آخور بین، در منجلاب گناه و شهوت سقوط می کند.


رابطه عفت با حیاء :

یکى از عواملی که با عفت و پاکدامنی رابطه دو جانبه و متقابل دارد و مانع رشد شهوت می شود، حیاء است.
حیاء هم از زمینه‏هاى عفاف و هم یکی از ثمرات آن است و از مهم‏ترین موانع انحراف جنسى محسوب مى‏شود.
هر چه احساس شرم و آزرم در انسان بیشتر باشد، عفت او نیز بیشتر خواهد بود.
 امام على(ع) فرمود: أعَفَکُم أحیاکُم (غررالحکم، ص 256): عفیف ترین شما، با حیاترین شماست.
نقش حیا به قدر است که ممکن است برخی افراد جامعه پاى‏بند به اخلاق و ایمان نباشند، ولى به سبب حیا از دیگران، به پاره‏اى ازگناهان دست نزنند. آنان از ترس سرزنش افکار عمومى و ملامت مردم، و رسوایى نزد دیگران از ارتکاب گناه سر باز می زنند.
فلسفی از قول دکتر فلاسن، استاد دانشگاه روچستبر، مى نویسد: خجالت کشیدن و حیاء علامت سلامت است و در میان تمام افراد بشر رایج است. (کودک، ج2، ص371) ‏


مفهوم حجاب :

 راغب می نویسد: حجب و الحجاب یعنى باز داشتن و ممانعت از دسترسى به چیزى و نیز به معنای جوف و باطن و آنچه که در دل پوشیده و پنهان است، می باشد.(مفردات، ص219)
خداى تعالى گوید: وَ بَیْنَهُما حِجابٌ(سوره اعراف: آیه 46): و در میان آن دو [بهشتیان و دوزخیان‏]، حجابى است‏.
در این آیه منظور از این حجاب، چیزى است که مانع رسیدن لذّت های بهشتی، به دوزخیان و نیز مانع رسیدن رنج و آزار دوزخیان به بهشتیان مى‏شود.
و نیز می فرماید: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ(سوره شورى: آیه 51): و شایسته هیچ انسانى نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحى یا از پشت حجاب‏.
یعنی هیچ انسان نمی تواند بی پرده با خداوند روبرو شود، زیرا خداوند لطیف و غیر مادی است، بنابرین از پشت پرده معنویت با انسان مادی سخن می گوید و ذات او از رؤیت انسان پوشیده و پنهان است.
و نیز می فرماید: حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ(سوره  ص: آیه 32): (او هم چنان به آنها نگاه مى‏کرد) تا از دیدگانش پنهان شدند.
سخن از اسبانی است که حضرت سلیمان از آنان برای جهاد در راه خداوند استفاده می کرد و به همین به آنها علاقه داشت و به آنها نگاه می کرد تا از نظر او پنهان شدند.
کلمه حاجب و نگهبان نیز به معنای پوشاندن است. به ابرو حاجب می گویند زیرا همانند نگهبان از چشم انسان مراقبت می کنند. حاجب خورشید، یعنی انسان برای مراقبت چشم خود از شدت تابش خورشید، مانعی قرار می دهد تا بتواند ببیند.
همچنین در قرآن کریم آمده است: کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (سوره مطفّفین: آیه 15): چنین نیست که مى‏پندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند!
از بررسی آیات قرآن می توان دریافت که حجاب به معنای پوشش و پرده، پنهان بودن به کار رفته است.


دو نوع حجاب :

اساسا در فرهنگ دین، دو نوع حجاب وجود دارد.
1. حجاب از بدی ها و امور ناشایست. در این حالت وظیفه انسان باز داشتن خویش از بی حجابی است.
2. حجاب از حقیقت و اسرار و رازهای  نهفته در باطن عالم، که بر اثر گناه و آلودگی برای انسان ایجاد می شود و وظیفه انسان آن است که با ریاضت و سلوک این حجاب را از برابر دیده قلب خویش بردارد، تا به ژرفای ایمان دست یابد.
            حجاب چهره جان مى‏شود غبار تنم             خوشا دمى که از این چهره پرده برفکنم‏
 چنین قفس نه سزاى چو من خوش الحانى است             روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم‏
امام خمینی(ره) می نویسد: حقیقت عرفان و شهود و نتیجه ریاضت و سلوک، رفع حجاب از وجه حقیقت و رؤیت ذلّ عبودیّت و اصل فقر و تدلّى است در خود و در همه موجودات‏.(آداب الصلوه، ص 11)
و نیز می فرماید: این موجودات مادى را که ما خیال مى‏کنیم قدرت، علم و هیچ یک از کمالات را ندارند، این طور نیست. ما در حجاب هستیم که نمى‏توانیم ادراک کنیم. (تفسیر سوره حمد، ص98)
سخن ما درباره حجاب نوع اول یعنی حفظ عفاف و پاکدامنی است.
حدود حجاب و عفاف در قرآن کریم :
قرآن کریم  برای حجاب انسان( اعم از مرد و زن)معیارهایی چون نوع نگاه، نوع سخن گفتن و نوع پوشش را ارائه کرده است و بر میزان پوشش زنان، به دلیل جایگاه ویژه آنان در نظام تربیتی خانواده و جامعه تأکید ورزیده است. پس پوشش قسمتی از حجاب است و تسمیه آن به حجاب از نوع تسمیه جز به کل است.
آیات قرآن در این زمینه عبارتند از:
1. قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُم‏ ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُن‏ .. (سوره نور، آیات 30-31): به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند... و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند.
در این آیه به مردان و زنان توصیه شده است که نگاه خود را فرو افکنند و به نامحرم چشم ندوزند. و عفت خویش را حفظ کنند.  اما برای زنان به پوشاندن مو و سر و گردن نیز تأکید کرده است.
همچنین قرآن کریم به همسران، دختران پیامبر(ص) و زنان مؤمن توصیه می کند که از پوشش خویش به خوبی مراقبت کنند، تا از آزار نگاه های هوس آلود، ایمن بمانند. (سوره احزاب، آیه 59)
2. َّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (سوره احزاب: آیه32): پس به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.
خداوند به همسران رسول خدا(ص)  دستور می دهد که به گونه ای سخن نگویند که تحریک کننده باشد. زیرا ممکن است شهوت عده ای از افراد بیماردل را برانگیزد. بنابراین رعایت نوع سخن گفتن نیز از مصادیق حجاب است.
بنابر این لازمه عفت و پاکدامنی، برخورداری از پوشش و گویش مناسب و کنترل نگاه است.
در برخی آموزه های دین، نوع راه رفتن نیز مورد تأکید قرار گرفته است. اگر حرکت بدن افراد مخصوصا زنان موزون باشد، شهوت افراد سست عنصر و بی اراده را بر می انگیزد. پس باید شیوه راه رفتن آنان متعارف و بدون هیچ گونه نشانه هوس برانگیز و تحریک آمیز باشد.


آثار تربیتی عفاف و حجاب :

1. عبودیت خداوند
 یکی از مهم ترین هدف های خلقت انسان، عبودیت و بندگی خداوند و اطاعت از دستورات اوست.
قرآن کریم می فرماید: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (سوره ذاریات: آیه56): من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!
لازمه عبودیت حضرت حق، معرفت و شناخت و اطاعت از تعالیم اوست. انسان در جهان ماده محصور است و آگاهی او از ظواهر امور تجاوز نمی کند و باطن و حقیقت اشیاء را در نمی یابد.  
خداوند عزیز فرمود: یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ (سوره روم: آیه7): آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مى‏دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند!
انسان تا در این دنیای مادی زندگی می کند چشمان او نسبت به عمق حقایق امور بسته است و فقط در جهان آخرت است که چشما انسان تیز بین می شود و حقیقت اشیا را درک می کند.
قرآن کریم می فرماید: لَقَدْ کُنْتَ فی‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ (سوره ق: آیه22): (به او خطاب مى‏شود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملًا تیزبین است!
از این رو معصومین (ع) در دعای خود از خداوند درخواست می کنند تا حقیقت اشیا را آن گونه که هست، دریابند.
سعادت انسان در پرتو جلب رضایت محبوب و آفریدگار عالم تحقق می یابد و اگر انسان لذت اطاعت را بچشد، شیرینی ماندگار رحمت و لطف او را بر ذائقه جانش احساس می کند. همانطور که در اثر عدم اطاعت از خداوند زنگاری بر جان انسان می نشیند و او را از لذت انس با محبوب، محروم می کند.
خداوند فرمود: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏ (سوره طه: آیه 124): و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏کنیم‏.
ما بنده خدا هستیم و لازمه عبودیت، اطاعت است، پس اگر به فرمان الهی تن دهیم و از دستورات او اطاعت کنیم، رسم بندگی را به جا آورده و موجبات رضایت محبوب خود را فراهم کرده ایم.
بدون عفت و پاکدامنى هرگز نمی توان از لذت عبودیت بهره برد. کسى که ایمان دارد که خداوند، ناظر اعمال اوست، هرگز تن به ناپاکى و بى عفتى نمى‏دهد.
2. آرامش روانى
یکی از فوائد مهم حجاب، برخورداری از آرامش روانی است. انسانی که پا به عرصه اجتماع می گذارد و ناچار است در کنار جنس مخالف به فعالیت بپردازد، اگر حریم حجاب را رعایت کند، هم خودش از آرامش روحی و سلامت روانی برخوردار خواهد بود و هم آرامش روانی دیگران را نخواهد ریخت.
پای بندی به حجاب که یکی از ارش های مهم انسانی است، شخصیت زن را نزد افراد فهیم  بالا می برد و مردان ارزشمند به زنان محجوب با دیده تکریم و عظمت می نگرند. فقط افراد هرزه و بی بند بار که همه ارزش ها را به امور ظاهری می بینند، چشم خود را به اندام زنان بی حجاب می دوزند و دیدگان هوس آلود خود به مرداب هرز بی عفتی می سپارند. حتی خود این افراد اگر از غیرت انسانی و معرفت خانوادگی برخوردار باشند، بی حجابی و عریانی را برای اعضای خانواده خود نمی پسندند.
نگاه هرزه و هوس آلود، به شکار زیبایی ظاهری در چهره افراد بی حجاب می رود ولی چون همیشه افراد زیباتری وجود دارند، با مقایسه آنان در پی به دست آوردن زیباترین است، لذا پیوسته در ناآرامی و عدم تعادل درونی به سر می برد و هیچگاه از تعادل و ثبات برخوردار نیست.  چنین کسی همیشه با بحران روحی و فشارهای روانی خود در تنگنا قرار دارد و با شکستن  شخصیت انسانی خود به هوسرانی و لذت های لحظه ای و آنـی دل می بندد و خود و دیگران را به وادی بی عفتی می کشاند.
زنی که حجاب را رعایت نمی کند، ملعبه هوس دیگران می شود و آنگاه که چشم هوس باز و دل شهوت خواه کسی را پر کرد، طرد می شود و ناچار باید به سراغ فرد دیگری برود که یقینا چنین کسی هم نمی تواند انسانی عفیف و با حیا باشد. از این رو پیوسته با خود به کشمکش می پردازد و هرگز از آرامش روانی برخوردار نمی شود.
مطهری می نویسد: یکی از  ایراد هایی که بر حجاب گرفته‏اند این است که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاق ها و التهاب ها مى‏افزاید و طبق اصل "الْانْسانُ حَریصٌ عَلى‏ ما مُنِعَ مِنْهُ" حرص و ولع نسبت به اعمال جنسى را در زن و مرد بیشتر مى‏کند. به علاوه، سرکوب کردن غرایز موجب انواع اختلال هاى روانى و بیماری هاى روحى مى‏گردد.
در روانشناسى جدید و مخصوصاً در مکتب روانکاوى فروید روى این نوع محرومیت ها و ناکامی ها بسیار تکیه شده است. فروید مى‏گوید: " ناکامی ها معلول قیود اجتماعى است، و پیشنهاد مى‏کند که تا ممکن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامى و عوارض ناشى از آن پیش نیاید."
درست است که ناکامى، به ویژه ناکامى جنسى، عوارض وخیم و ناگوارى دارد و مبارزه با اقتضاى غرایز در حدودى که مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولى برداشتن قیود اجتماعى مشکل را حل نمى‏کند بلکه بر آن مى‏افزاید.
در مورد غریزه جنسى و برخى غرایز دیگر برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعى را مى‏میراند ولى طبیعت را هرزه و بى‏بند و بار مى‏کند. در این مورد هرچه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوع افزایش مى‏یابد.
بدین نکته باید توجه کرد که آزادى در مسائل جنسى سبب شعله‏ور شدن شهوات به صورت حرص و آز مى‏گردد، از نوع حرص و آزهایى که در صاحبان حرمسراهاى رومى و ایرانى و عرب سراغ داریم. ولى ممنوعیت و حریم، نیروى عشق و تغزّل و تخیّل را به صورت یک احساس عالى و رقیق و لطیف و انسانى تحریک مى‏کند و رشد مى‏دهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه‏ها مى‏گردد.
میان آنچه "عشق" و به قول ابن سینا "عشق عفیف" نامیده مى‏شود و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در مى‏آید (با اینکه هر دو روحى و پایان ناپذیر است) تفاوت بسیار است. عشق، عمیق و متمرکزکننده نیروها و یگانه پرست است و اما هوس، سطحى و پخش کننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است. (نک: مطهری، مجموعه آثار، ج19، صص 45-461)
عفاف، موجب سلامت جامعه، مصونیت زن و مرد از آشفتگى‏هاى ذهنى، بزهکارى، آوارگى و بالاخره بیمارى روحى و روانى مى‏شود و از انحطاط اخلاقى جامعه و از هم‏پاشیدگى خانواده‏ها جلوگیرى مى‏کند.
نگاه حرام، قدرت تصمیم‏گیرى درست و استفاده از عقل را از انسان سلب مى‏کند. بیشتر انحرافات جنسى و خلاف اخلاق اسلامى، از یک نگاه آغاز شده است.
یکى از عواملى که باعث تحریک میل جنسى در انسان مى‏شود، فکر گناه و مشغول کردن ذهن به مسائل جنسى است که سر انجام موجب تحریک و تهییج غریزه و ارتکاب به گناه مى‏شود، از این رو، در روایات اسلامى، از فکر گناه» نهى شده است، زیرا فکر گناه، به خود گناه منجر مى‏شود.
امام  على(ع) مى‏فرماید: مَن کَثُرَ فِکرَه فِى المَعاصِى دَعَتهُ إلَیها (غررالحکم، ص 186): کسى که در اندیشه گناه باشد و درباره آن بسیار فکر کند، سرانجام همان افکار او را به گناه مى‏کشاند.
3. کرامت انسانی
از نظر قرآن کریم شخصیت انسان بسیار ارزشمند و متعالی است. خداوند همه عالم را برای انسان رام کرده است تا او با استفاده از همه نعمت های خداوند به کرامت خویش دست یابد.
از نظر قرآن کریم کرامت انسان در تقوی و پاکدامنی است. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم‏ (سوره حجرات: آیه13): گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
انسان هاى پاکدامن، علاوه بر آنکه نزد خداوند و پیشوایان دین از عزت و احترام ویژه ای برخوردارند، در نظر افراد جامعه اعم از خانواده، دوستان و دیگران مورد احترام و اعتمادند. این عزت و اعتبار در برخوردها و مناسبات اجتماعى پدیدار مى‏شود؛ به گونه‏اى که حتى افراد بی پروا، امانات و اسرار خود را به انسان‏هاى عفیف و امین مى‏سپارند و در دل خویش، آنها را بزرگ و پاک مى‏دانند.
تحقیقات تاریخى و ملاحظات روانى ثابت کرده است که تأثیر زن در ساختن شخصیت مرد بیشتر از تأثیرمرد در ساختن شخصیت زن بوده است.
امام خمینی(ره) فرمود: زن انسان است؛ آن هم یک انسان بزرگ. زن مربى جامعه است، از دامن زن انسانها پیدا مى‏شوند. مرحله اولِ مرد و زن صحیح، از دامن زن است. مربى انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست مى‏کند؛ و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد مى‏کند. مبدأ همه سعادتها از دامن زن بلند مى‏شود.(صحیفه امام، ج7، ص 339)
و نیز فرمود: زن پرورش دِه زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن مرد به معراج مى‏رود. دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است. (همان، ص 341)
پس تأثیر غیرمستقیم زن در ساختن تاریخ غیرقابل انکار است. شهید مطهری می نویسد: زن به سه سه شکل می تواند در ساختن تاریخ نقش ایفا کند: 1. زن، "شئ گرانبها" و بدون نقش‏ ؛ 2. زن، "شخص بى‏بها" و داراى نقش‏ ؛ 3. زن "شخص گرانبها" و دارای نقش.
آنچه دیگران در پی آن بوده اند، نقش اول و دوم است، اما اسلام به دنبال تحقق نقش سوم است. یعنی برای زن لازم است که  هم شخصیت، کمالات روحى و معنوى، مانند علم، تخصص، ایمان و ... داشته باشد و هم با عفت و پاکی در اجتماع حضور یابد و مبتذل نباشد. یعنى محدودیت افراطی و اختلاط افراطی نباشد، بلکه با حفظ حریم به فعلیت های اجتماعی بپردازد.
در اثر گرانبهایی شخصیت زن، عفاف در جامعه مستقر مى‏شود، روانها سالم باقى مى‏مانند، کانونهاى خانوادگى در جامعه سالم مى‏مانند. گرا نبها بودن زن به این است که بین او و مرد در حدودى که اسلام مشخص کرده، حریم باشد؛ یعنى اسلام اجازه نمى‏دهد که جز کانون خانوادگى، یعنى صحنه اجتماع، صحنه بهره بردارى و التذاذ جنسى مرد از زن باشد چه به صورت نگاه کردن به بدن و اندامش، چه به صورت لمس کردن بدنش، چه به صورت استشمام عطر زنانه‏اش و یا شنیدن صداى پایش که مهیّج باشد. اسلام براى زن شخصیت مى‏خواهد نه ابتذال. (نک: مطهری ، مجموعه آثار، ج17، صص398-401)
4. حضور در اجتماع:
خداوند در 35 سوره احزاب ده صفت اسلام، ایمان، اطاعت از خدا، صداقت، بردباری، فروتنی، انفاق، روزه داری، پاکدامنی و پیوسته به یاد خدا بودن را براى زن و مرد ذکر مى‏کند. آنگاه می فرماید: خداوند براى مردان و زنانى که این ویژگی ها را داشته باشند، مغفرت و اجر عظیمی فراهم ساخته است.
طبرسی درباره سبب نزول آیه نوشته است: هنگامى که "اسماء بنت عمیس" ، همسر جعفر بن ابیطالب، با شوهرش از حبشه برگشت به دیدن همسران پیامبر(ص) رفت و از آنان پرسید: آیا آیه ای از قرآن درباره زنان نازل شده است؟ گفتند: نه! اسماء خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا(ص) جنس زن، گرفتار خسران و زیان است، زیرا در قرآن درباره زنان فضیلتی همانند مردان بیان نشده است. پس از این گفت و گو، آیه فوق نازل شد.(مجمع البیان، ج4، ص561) و تأکید کرد که ارزش و منزلت زن و مرد، در صورتی که از اعتقاد، عمل، اخلاق  و فضائل اسلامی برخوردار باشند. در پیشگاه خدا یکسان است.
قرآن کریم می فرماید: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (سوره نحل: آیه97): هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى‏داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند، خواهیم داد.
این آیه یک قانون کلى را درباره نتیجه اعمال صالح همراه با ایمان، که همان حیات طیبه است، را بیان می کند. یعنى تحقّق جامعه‏اى که سرشار از آرامش و امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستى، تعاون و مفاهیم سازنده انسانى است و از نابسامانى‏ها، درد و رنجها، ظلم و طغیان، هواپرستى و انحصارطلبى به دور است .
قرآن کریم و ائمه با ذکر الگوهای زنان پارسایی چون ساره(همسر ابراهیم)، هاجر، همسر فرعون، مادر و خواهر موسی، دختران شعیب، مریم، فاطمه(س)، زینب کبری(س) و ... به زنان مسلمان می آموزند که حضور فعال در اجتماع و انجام مسئولیت های مهم و تاریخ ساز، با عفت و پاکدامنی و حجاب منافاتی ندارد.
5. ارزش آفرینی :
اگر به تاریخ اسلام نگاه کنید مى‏بینید که تاریخ اسلام یک تاریخ مذکّر- مؤنّث است ولى مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش. پیغمبر صلى الله علیه و آله یاران مذکّرى دارد و یاران مؤنّثى؛ هم راوى زن دارد و هم راوى مرد. در کتبى که در هزار سال پیش نوشته شده است شاید اسم همه آنها هست و ما روایات زیادى داریم که راوى آنها زن بوده است. کتابى است به نام «بلاغات النّساء» یعنى خطبه‏ها و خطابه‏هاى بلیغى که توسط زنها ایراد شده است. از جمله خطبه‏هایى که بغدادى در کتابش ذکر کرده است، خطبه حضرت زینب در مسجد یزید و خطبه ایشان در مجلس ابن زیاد و خطبه حضرت زهرا علیها السلام در اوایل خلافت ابوبکر است. (مجموعه آثار، ج 17، ص404)
حجاب زن، زمینه ظهور و رشد ارزش های فراوان اخلاقی و معنوی فرد و اجتماع را فراهم می کند. از نظر اسلام نقش زن در احیای ، دفاع و رشد ارزش های قرین با حجاب و عفت اوست. زن بی عفت نه تنها نمی تواند ارزشی بیافریند یا در احیا و رشد آن بکوشد، بلکه خود عاملی برای سقوط ارزش ها و زمینه ساز انحطاط فرهنگی و اخلاقی جامعه است. از این رو همه نقش آفرینی زن به حجاب و عفاف او وابسته است.
برخی از ارزش هایی که زن عفیف و پاکدامن در احیا، دفع و رشد آن نقش برجسته و کلیدی دارد، عبارتند از:
5. 1. سلامت خانواده :
از دیدگاه اسلام خانواده نقش و اهمیت به سزایى در حفظ عفت و حجاب فرد و اجتماع دارد. در خانواده مرزهای لذت‏طلبى‏ها، کنترل و هدایت می شود و فرزندان صالح، زمینه سلامت اجتماع از آلودگى ها را فراهم می کنند. خداوند کریم در ‏باره آموزش عفت خانوادگى و حفظ مسایل زناشویى می فرماید: هرگز فرزندان نباید بدون اذن پدر و مادر به خوابگاه ایشان وارد شوند. (سوره نور، آیه 58)
حریم شناسی مـادران در حفظ رابطه صحیح زناشویی و دقت در تربیت فرزندان سالم از امور بسیار حیاتی و وظیفه ای سنگین و دشوار و همراه با اجر معنوی و برکات و الطاف الهی است.
متأسفانه بسیاری از زنان، به دلیل عدم تلاش برای آموزش شیوه های صحیح معرفتی در ایجاد ارتباط سالم با همسر و فرزندان، مبتلای به افراط و تفریط می شوند و کانون گرم خانواده را دچار آسیب های جدی می کنند و آثار آن در اجتماع رخ می نماید.
برخی از زنان برای حفظ ارتباط جنسی با همسران خود، حق فرزندان را تباه می کنند و برخی برای تربیت فرزندان از ادای حق همسران خویش، کوتاهی می کنند. بدون تردید هر دو روش موجب تباهی است و زیبایی زندگی را دستخوش آسیب های اخلاقی می کند.
زنان بزرگوار و عفیف باید وظیفه خود را به خوبی بشناسد و مرزهای اخلاقی لازم در انجام وظیفه خود نسبت به همسر و فرزندان بشناسد، تا آرامش معنوی خانواده تأمین شود و همسر و فرزند خانواده در مواجه با اجتماع دچار آسیب نشوند. مباد که به دلیل فعالیت های اجتماعی کانون خانواده مورد بی مهری قرار گیرد و نیازهای اعضای خانواده، به روش صحیح برآورده نشود.
امام خمینی(ره) می فرماید: شما خانم ها شرف مادرى دارید، که در این شرف از مردها جلو هستید؛ و مسئولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید. اول مدرسه‏اى که بچه دارد، دامن مادر است. مادرِ خوب، بچه خوب تربیت مى‏کند. (صحیفه امام، ج7، ص 283)
بدون تردید، نهاد خانواده، فقط در پرتو عفاف و پاکدامنى، درخشش و بالندگى لازم را پیدا مى‏کند، زیرا اگر در جامعه‏اى عفاف و پاکدامنى رعایت گردد و لذت های جنسى به محیط خانواده محدود شود جوانان به ازدواج روى می آورند و خانواده‏ ثبات بیشترى مى‏یابند، ولى اگر بى بند و بارى و بى عفتى در جامعه رواج یابد و بهره بردارى‏هاى جنسى در خارج از محیط خانواده میسر گردد، جوانان زیر بار مسئولیت‏هاى ازدواج نرفته و خانواده‏ها نیز متزلزل مى‏شود. بنابراین رعایت عفاف در رفتار و گفتار، خانواده از آسیب های اخلاقی حفظ می کند.
5. 2. سلامت فعالیت اجتماعی
اسلام به زنان دستور مى‏دهد که در رفتار خود وقار و سنگینى را کاملًا رعایت کنند تا از آزار افراد مزاحم مصونیت پیدا کنند و بتوانند از توانایی ها و قابلیت های خود به نفع اجتماع استفاده کنند.
شهید مطهری می نویسد: حجاب در اسلام از یک مسأله کلى‏تر و اساسى ترى ریشه مى‏گیرد و آن این است که اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى، چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج قانونى اختصاص یابد، اجتماع منحصراً براى کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربى عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی هاى جنسى به هم مى‏آمیزد. اسلام مى‏خواهد این دو محیط را کاملًا از یکدیگر تفکیک کند. کشانیدن تمتعات جنسى از محیط خانه به اجتماع، نیروى کار و فعالیت اجتماع را ضعیف مى‏کند. برعکسِ آنچه که مخالفین حجاب خرده گیرى کرده‏اند و گفته‏اند: "حجاب موجب فلج کردن نیروى نیمى از افراد اجتماع است" بى حجابى و ترویج روابط آزاد جنسى موجب فلج کردن نیروى اجتماع است.
آنچه موجب فلج کردن نیروى زن و حبس استعدادهاى اوست حجاب به صورت زندانى کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت هاى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى است و در اسلام چنین چیزى وجود ندارد. اسلام نه مى‏گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه مى‏گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد و نه فعالیت اقتصادى خاصى را براى زن تحریم مى‏کند. اسلام هرگز نمى‏خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودى عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناى وجه و کفّین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگى یا اجتماعى یا اقتصادى نیست.(مجموعه آثار، ج19، ص443)
و نیز می نویسد: آیا آنجا که سلسله مقررات اخلاقى به نام عفت و تقوى بر روح مرد و زن حکومت مى‏کند و زن به عنوان چیزى گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت مى‏رسد یا آنجا که احساس منعى به نام عفت و تقوى در روح آنها حکومت نمى‏کند و اساساً چنین مقرراتى وجود ندارد، و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است. (مجموعه آثار، ج17، ص 667)
5. 3. سلامت جسمى‏
قرآن کریم و پیشوایان دین با بیان آموزه‏هاى دستورى و ارشادى، پیشگیرى از ابتلای به بیماری را بر معالجه و درمان مقدم داشته است.
رعایت حریم عفاف و حجاب، علاوه بر سلامت روح و روان موجب سلامت جسم انسان نیز می شود. نگاه های آلوده فقط زمانی می تواند وجود داشته باشد که اندام های نیمه عریانی و کم پوششی را در برابر خود ببینند، پس اگر زنان حریم عفاف را رعایت کنند، چشمان هوس آلود ناکام می مانند. به هر حال پزشکان برای چشم چرانی که از عواقب عدم رعایت حجاب و عفت است ، آثار منفی متعددی مانند: دشوارى تنفس، درد اطراف قلب،  ضعف و خستگى عمومى،  سر درد، بى قرارى،  بد ‏خوابى و ... بر شمرده اند.
آیا سزاوار است که انسان برای عدم توجه به وظیفه خویش، موجب بروز این امور ناخواسته برای دیگران شود.  
5. 4. احترام به حق دیگران
رعایت حجاب و عفت در اجتماع، نشانه احترام به قانون و حقوق دیگران است. زنانی که با عدم رعایت حجاب و با آراستن خویش وارد جامعه می شوند، حق دیگران را ضایع می کنند. عمل آنان همانند فردی که بدون پوشیدن لباس استرلیزه وارد اتاق عمل جراحی شود و موجب پراکنده ده ها میکرب در این فضای حساس و عامل شدت عفونت و افزایش بیماری افراد بیمار گردد.
غریزه جنسی جوانانی که در آستانه بلوغ هستند با مشاهده چهره های نقش و نگار شده زنان، تحریک می شود و ناچار برای ارضای خویش به کارهای خلاف شرع اقدام کنند و نسبت به مطالعه، پژوهش، کار و سایر امور کم توجه و دلسرد می گردند. همه تلاش چنین جوانانی صرف به دست آوردن دوستانی از جنس مخالف است تا برای آتش شهوت برافروخته درون خود را خاکستری فراهم کنند که به یقین این آتش زیر خاکستر، عواقب ناخوشایندی برای آنان به بار خواهد آورد.
زنانی که حریم عفت و حجاب را رعایت کنند، حقوق دیگران را محترم می دانند و با رفتار خود نشان می دهند که به سایر شهروندان ارج می نهند و پای خویش را به اندازه گلیم خود دراز می کنند.
حفظ حرمت دیگران و احترام به حقوق اجتماعی مخصوصا توجه به اموری که سلامت روح و روان افراد جامعه را تضمین کند، نشان دهنده بلوغ و رشد شخصیت انسان است.
همه زنان از نظر وضع ظاهرى، لباس و نظافت در یک سطح نیستند، کار روزانه، وضعیت اشتغال و معیشت و سطح درآمد خانوادگى وضع ظاهرى افراد را متفاوت مى‏سازد. زنانى که فرصت بهتر و درآمد بالاترى دارند مى‏توانند با جذابیت بیشترى در میان مردم ظاهر شوند، اگر حجاب و عفاف  نباشد، این جذابیت‏ها باعث انحراف خواهد شد، یعنى چشمان مردانى را به دنبال خود خواهد کشاند. این امر علاوه بر تضییع حقوق افراد، بنیان خانواده را دچار تزلزل مى‏کند.
5. 5. حریت و آزادگی
انسانی که حجاب و عفت خویش را مراعات کند، از نوع حریّت و آزادگی برخوردار است. یعنی خود را برتر از آن می بیند که بخواهد بازیچه نگاه های آلوده و ملعبه دیگران شود. او آزادی خویش را در رهایی از نفس خویش و مبارزه با بت خود خواهی، خودآرایی و خود نمایی می بیند. آنچنان که خداوند از زبان یوسف صدیق، وارسته از هوای نفس و پیوسته به معبود حقیقی عالم نقل می کند که فرمود: قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی‏ إِلَیْه‏ (سوره یوسف: آیه 33): (یوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوى آن مى‏خوانند!
شهید مرتضى مطهرى معتقد است اسلام بزرگترین خدمت‏ها را نسبت به جنس زن انجام داد، وى مى‏نویسد: خدمت اسلام به زن تنها در ناحیه سلب اختیار دارى مطلق پدران نبود، بطور کلى به او حرّیت داد، شخصیت داد، استقلال فکر و نظر داد. حقوق طبیعى او را به رسمیت شناخت، اما گامى که اسلام در طریق حقوق زن برداشت با آنچه در مغرب زمین مى‏گذرد و دیگران از آن‏ها تقلید مى‏کنند دو تفاوت اساسى دارد: اول در ناحیه روان‏شناسى زن و مرد... تفاوت دوم در این است که اسلام در عین آن که زنان را به حقوق انسانیشان آشنا کرد... هرگز آنان را به تمرّد و عصیان و طغیان و بدبینى نسبت به جنس مرد وادار نکرد احترام پدران را نزد دختران و احترام شوهران را نزد زنان از میان نبرد. اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را به شوهردارى و مادرى و تربیت فرزندان بد بین نکرد.(مجموعه آثار، ج19، ص89)


نتیجه‏ گیرى

سیر و سلوک و تلاش در مسیر تهذیب نفس براى همه انسان‏ها، اعم از زن و مرد  میسّر است. حضور فعال زنان در اجتماع امری لازم و موجب رشد فرد و جامعه است. سلامت روابط اجتماعی انسان ها نیازمند حریم شناسی و رعایت اصول اخلاقی و انسانی است.
پاسداری از عفت و حجاب ، یکی از امور مهمی است که رعایت آن توسط زنان نوعی عبادت و موجب تقرب به خداوند است. همچنین با حجاب و عفاف کرامت انسانی او محفوظ می ماند، در جامعه به فعالیت سالم می پردازد و موجب احیا و تقویت ارزش های انسانی می شود و خود نیز از آرامش روانی بهره می برد.
ارزش هایی چون سلامت خانواده، سلامت فعالیت های اجتماعی، سلامت جسمانی، احترام به حق دیگران و حریت و آزادگی در پرتو حجاب و عفاف رونق می یابند.


منابع و مآخذ

1. قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی
2. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی
آمدی، عبدالواحد، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران، 1360
ابن منظور الافریقی المصری، ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، قم ، نشر ادب الحوزه ، 1363
اصفهانی ، راغب ، معجم مفردات الفاظ القرآن ، تحقیق ندیم مرعشلی ، تهران ، المکتبه المرتضویه ، بی تا
حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، آل البیت ، 1409
خمینی، روح الله ، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1378
خمینی، روح الله، سر الصلوه، 1378
--------    ، آداب الصلوه، 1378
--------   ، تفسیر سوره حمد، 1378
دهخدا ، محمد ، لغت نامه  دهخدا، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی ، تهران ، دانشگاه تهران ، 1377
شبّر، سید عبدالله، اخلاق، قم، مکتب عزیزی، 1374
طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی علوم القرآن، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی ، قم ، 1403
طریحی، فخرالدین، طریحی، مجمع البحرین‏، تهران، مرتضوی، 1375
فلسفی، محمدتقی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دارالاحیاء،1403
مطهری، مرتصی، مجموعه آثار، ج2، قم ، انتشارات صدرا، 1368
----------،   ج19
----------،   ج 17
نراقی، احمد، معراج السعاده، تهران، انتشارات هجرت، 1377
نوری طبرسی، میرزا حسین ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت، 1408

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد