روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

تحلیل روانشناسی عاشورا از نگاه دکتر ابراهیم میثاق (قسمت اول)

به نام خدایی که اشک را آفرید و فلسفه ای در او نهاد. در طول تاریخ همواره میان دو جبهه حق و باطل... باطل با باطل جنگ بوده است و حاصل این جنگ عده ای مرثیه سرا... عده ای عزادار و عده ای شاد.

در تمام این جنگ ها دو سلاح با هم می جنگید و در نبرد بود. اما در مکتب ما چهار سلاح مطرح شد. وقتی سلاح هایی شکستند در نبرد با دشمن سلاح جدیدی مطرح شد... سلاح خون، سلاحی که حسین آن را به میدان آورد. خون بر شمشیر پیروز است.

و آن جا که خون ها شسته شد، گلوی حق را بریدند آثار جرم برچیده شد، سلاح دیگری مطرح شد... سلاح فریاد...ب


که در سکوت تآیید حاکمان ظالم، کسی چون زینب فریادش طنین انداز می شود.

   در مزار آباد شهر بی تپش... در چنان جایی که فریاد جغدی هم نمی آید به گوش

زینب، فریادگر است... فریادی به بلندای تاریخ.

آن جا که صدای او را خاموش کردند و حتی کوچکترین صدای حقی شنیده نمی شود... چهارمین سلاح به میدان آمد... سلاح اشک یک مظلوم سجاده نشین... و این اشک، فلسفه ای یافت در طول تاریخ که کاخ های ظلم و تمام صلابت های پر هیبت حاکمان را در هم شکسته و می شکند. فلسفه ی اشک، فلسفه ای است بسیار عظیم.

چرا عزاداری برای عاشورا را هر سال تکرار می کنیم؟

تعلیم و تربیت، به معنای ارائه بینش و پرورش گرایش است که انسانیت ما را تشکیل می دهد. کسی که علم او زیاد شود ولی بر تمایلات انسانی اش اضافه نشود، از خدا دور است.

ما اول باید انسان باشیم و بعد، مسلمان. اول باید انسان باشیم و بعد، مومن.

تفاوت عاشورا با تمام نبرد ها در طول تاریخ، نمایش اخلاقی و انسانی آن است.

یکی از روش های پرورش گرایش، عزاداری و گریه کردن است. در زیارت عاشورا ظالمان را لعنت کرده و بر خوبان درود می فرستیم. این گرایش اگر در بشر امروز بود، سالی 20 میلیون کودک از گرسنگی نمی مردند، ظلم کاهش می یافت و عدالت حاکم می شد.

فلسفه ی اشک: ظلم ستیزی و مظلوم نوازی

پس در هر جایی از تاریخ و در هر جغرافیایی، باید از ظلم نفرت داشت و یار مظلوم بود.

حسین متعلق به هر انسانی (با هر دین و مکتب) که طالب هدایت است، می باشد.

خاطراتی که در هوش هیجانی ثبت می شوند، تا مدت های طولانی فراموش نخواهند شد. امام حسین (ع) حقیقت ظلم ستیزی و مظلوم نوازی را در واقعه ای در اوج هیجان های پاک انسانی، به گونه ای می سازد که تا ابد باقی می ماند، چون در هوش هیجانی ثبت شده است.

زیباترین حقایق را باید در فضای زیباترین هیجانات و عواطف انسانی عرضه کرد و امام حسین(ع) با خلق واقعه ی عاشورا این کار را انجام داد. حقایقی که با عواطف و هیجانات انسانی همراه است، جاودانه است.

درس هایی از عاشورا

حضرت عباس (ع)، در اوج تشنگی، از خوردن آب صرف نظر کرد. منطق، این است که او آب بخورد تا توان جنگیدن او افزایش یافته و افراد بیشتری را بکشد.

ولی هدف او، کشتن افراد بیشتر و زنده ماندن نبود. (کاری که خیلی از ظالمان، آن را انجام می دهند.) خون عباس (ع)، اخلاق و صفت و منش انسانی را در طول تاریخ در ذهن ها ریخت و پایدار کرد.

نیازهای فیزیولوژیک، اولین نیازهایی هستند که اگر ارضا نشوند، به ایمنی، تعلق و نیازهای برتر (مثل نیاز به عزت) نخواهیم رسید. حضرت عباس(ع) در اوج تشنگی بود ولی این نیاز فیزیولوژیک بر وی حاکم نشد.

هر انسانی در اوج فشار نیازهای فیزیولوژیک، عقل او زایل می شود. افرادی که به شایستگی در شخصیت برتر رسیدند، هرگز نیازهای فیزولوژیک، آن ها متلاشی نخواهد کرد و بر آن ها غلبه نمی کند. این جاست که حکومت شعور بر شور و هیجان را خواهیم داشت.

در دنیای ما، بسیاری از افراد، وارونه اند؛ اول، غرایز بر آن ها حاکمیت می کند، بعد، پول و بعد، احساسات دنیایی و در نهایت اگر جایی ماند (که نمی ماند!) نوبت به عقل می رسد. عاشورا، درسی است برای انسان های وارونه ی امروز.

اشک بی حقیقت، فقط تخلیه هیجان است. همراه با اشک ریختن حقیقت را هم باید آموخت. مراسم عزاداری باید دانشگاه هایی باشند که بعد از ورود به آن ها، متفاوت بیرون بیاییم. اشکی که پیروی و تحول ایجاد نکند، چه ارزشی دارد؟!

اشک ریختن برای این بزرگ انسان ها، باید تحولی بزرگ در ما ایجاد کند. وقتی این تحول ایجاد می شود که کنار اشک، شناخت حقایق وجود داشته باشد

 منبع:http://drzeinabnorouzi.persianblog.ir/post/4

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد