انسان، بیتردید در حیات اجتماعی خویش از عوامل متعددی تأثیر پذیرفته و خود نیز در یک تعامل دایم با آنها بر روی محیط اطراف خود اثر گذارده است. در این میان، گاهی برخی از عوامل محیطى، در یک درگیری دایم با انسان چنان ذره ذره او را تحت تأثیر قرار میدهند که وی را از مسیر حرکت طبیعی خویش خارج ساخته، و دچار اختلالهای رفتاری میکنند، و او را نگران میسازند. حتی ممکن است این نگرانی از روح و روان او به جسمش سرایت کند و وی را دچار اضطراب دایم نماید، تا جایی که آرامش زندگی از او سلب شود.
افراد زیادی همه روزه به این بلای خانمانسوز گرفتار میشوند و آرام و قرار خویش را از دست میدهند و به مرگ تدریجی گرفتار میآیند. نگاهی به آمار و ارقام منتشر شده از سوی نهادهای پزشکى، روانشناسی و…
به وضوح این خطر را به ما گوشزد میکند. با کمال تأسف میبینیم میزان شیوع بیماریهای روانى، به خصوص اضطراب، روز به روز در جوامع مختلف رو به گسترش است و هر روز، انسانهای بیشتری به ورطة این گرداب میافتند.فروید1 معتقد است اضطراب کنونی جهان، بهایی است که بشر امروزی بابت تمدن میپردازد.2 بنابراین، باید دربارة اضطراب که یک بیماری روانی است و بیشتر از بیماریهای روانی دیگر شیوع دارد، تحقیقی صورت گیرد و عوامل آن، شناسایی شده و با از بین بردن زمینههای به وجود آورنده این عوامل، اضطراب را نابود کرده یا دستکم کاهش داد. در این راستا هر کدام از مکاتب روانشناسی راه حلهایی ارائه کردهاند. اهمیت این بحثوقتی در جامعهای یک بیماری شایع شود، همه در صدد چارهجویی برای درمان و پیشگیری از شیوع آن هستند. حال هر چه این بیماری بر روح و جسم افراد آثار مخربتری داشته باشد، درمان آن ضروریتر به نظر میرسد. شایسته است همگان با شناختی دقیق از این بیمارى، عوامل زمینهساز آن را از بین ببرند و برای درمان آن، بکوشند. مفهوم اضطراب در مکتب تحلیل روانى، نقش برجستهای دارد. فروید اضطراب را «درد روانی»3 نامیده است؛ یعنی همانگونه که اگر بدن دچار زخم، التهاب و بیماری شود، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر میگردد، اگر فرد دچار مشکل روانی شود، اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوهگر میشود.4 پس اضطراب علاوه بر آثار روانى، خود مهمترین عامل بروز بیماریهای روانی دیگر محسوب میشود. اضطراب، یک پدیده جهانی است؛ از آن بابت که امروز در دنیای معاصر، میلیونها مرد و زن و پیر و کودک را مییابید که از این ابتلا رنج میبرند. شیوع این بیماری و دامنگیر بودن آن، بر اهمیت تحقیق میافزاید. این شیوع، به گونهای است که حتی برخی با مراجعه به پزشکان عمومى، خواهان رهایی از این حالت روانی هستند. براساس یک بررسی 03 درصد از مراجعان به پزشک عمومی از اضطراب در عذابند.5 پس شیوع اضطراب، داشتن آثار مخرب بر روح و روان و حتی جسم افراد، و بروز آن در همة سنین، از عواملی هستند که زمینه را برای یک پژوهش در این رابطه فراهم میکنند. از طرفی ادعای جامعیت اسلام و داشتن سخن جدی در زمینه علوم انسانى، ضرورت تحقیق را در حوزه تفکر اسلامی روشن میسازد؛ از این رو با احساس چنین نیازى، بر آن شدیم تا گامی هر چند کوتاه در این زمینه برداریم. از خدای متعال توفیق در این راه را خواهانیم. تعریف اضطرابقبل از تعریف اصطلاحی اضطراب، به معنای لغوی آن میپردازیم: 1. معنای لغوىاضطراب واژهای عربی و مصدر باب افتعال است. حیران و سرگردان بودن 6، حرکت7، زیاد رفتن در جهات مختلف (رفت و آمد کردن )8 از جمله معانیای است که کتابهای لغت برای اضطراب بیان کردهاند. فرقی که بین حرکت و اضطراب مطرح شده این است: در اضطراب، همیشه یک حالت منفی و کراهت وجود دارد؛ ولی در حرکت، چنین حالتی نیست.9 اضطراب در فارسی معادل پریشان شدن، لرزیدن، سراسیمگى، بیتابى، نگرانى، آشفتگی و دغدغه و… میباشد.10 در انگلیسی احساس ناراحتی و ترس معنا شده است.11 در یک جمع بندی میتوان اضطراب را از نظر لغت، به حرکت و عدم سکون و آرامشی معنا کرد که همراه ناخوشایندی و کراهت است. حال باید دید روانشناسان برای اضطراب چه تعریفی ارائه کردهاند. 2. معنای اصطلاحىدست یافتن به تعریفی دقیق از اصطلاح اضطراب دشوار است. اکثر نظریهپردازان با لانگ12 (8691) موافقند که اضطراب، یک مفهوم فرضی یعنی نوعی تصور است که وجود خارجی و عینی ندارد؛ ولی در تفسیر پدیدههای مشاهدهپذیر میتواند مفید باشد.13 هر یک از نظریهپردازان با دیدگاه خاص خود درباره اضطراب سخن گفتهاند؛ به گونهای که جمع بین آنها دشوار است. برخی از آنها بدون ارائه تعریف خاصی از اضطراب، فقط به توصیف حالات اضطرابى، دستهبندی و بحثهای سببشناسی دربارة آنها پرداختهاند. ما برای روشن شدن معنای اضطراب و طولانی نشدن بحث، ابتدا چند تعریف را ذکر کرده، و سپس به ارکان و عناصر اصلی که در بعضی از تعریفها آمده است - تحت عنوان ویژگیهای اضطراب - اشاره میکنیم. در نهایت نیز پس از جمعبندی تعاریف، تعریفی از اضطراب ارائه میدهیم. برخی از مؤلفان سعی کردهاند به گونهای اضطراب را تعریف کنند که به برخی از آنها اشاره میکنیم. ـ ناراحتی در عین حال روانی و بدنیای که بر اثر ترسی مبهم و احساس ناامنی و تیرهروزی قریب الوقوع در آدمی به وجود میآید.14 ـ اضطراب، احساس رنجآوری است که به یک موقعیت ضربهآمیز کنونی یا انتظار خطری که به شیئی نامعین وابسته است.15 ـ ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی زندگی شخص ایجاد میشود.16 ـ سازمان بهداشت جهانى، حالت اضطراب را مجموعهای از تظاهرات عضوی و روانی تعریف میکند که نتوان آن را به خطر مشخصی نسبت داد و علایم آن به صورت حمله و یا حالت مداومی باشند.17 ـ اضطراب، به منزلة حالت هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بیمعنایى، نقص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی میکنیم.18 ـ دلهره و اضطراب، چیزی جز یک ترس مزمن و بادوام نیست. اگر انگیزهای باعث ترس در شما شد و این ترس هفتهها و ماهها ادامه یافت، شما از اضطراب رنج میبرید.19 ویژگیهای اضطراببا استفاده از بعضی تعاریف میتوان برای اضطراب، ویژگیهای زیر را ذکر کرد: الف) حالت نگرانىای است همراه انتظار خطری که در آینده به وقوع میپیوندد.20 ب) حالتی رنجآور و ناخوشایند است.21 ج) منبع اضطراب غالباً مبهم است.22 د) اضطراب، همراه برخی از علایم و نشانهها است.23 رابطة اضطراب و ترسدر برخی تعاریف اضطراب، ترس ذکر شده بود. این، بیانگر رابطة نزدیک بین این دوحالت روانی است. این رابطه به حدی است که برخی این دو را چون دو لغت مترادف از یک ریشه و یک خانواده به کار میبرند. حال برای روشن شدن موضوع ابتدا باید ترس را تعریف کرده و بعد به مشترکات و تفاوتهای آن دو اشاره کرد. ترس عبارت است از: حالت عاطفی بسیار پیچیده و نیرومندی که با بسیاری از علایم اضطراب، از جمله ضربان قلب و نبض، التهاب معدهاى، عدم تمرکز اندیشه، سرگیجه، سردرد، انقباض شدید عضلات همراه است. 42 با توجه به این تعریف، به این نکته پی میبریم که بین ترس و اضطراب، مشترکاتی وجود دارد. مشترکات اضطراب و ترسالف) واکنش روانی فرد مقابل خطر: اضطراب و ترس، هر دو واکنش روانی شخص مقابل خطر هستند.25 ب) برخورداری از عوارض فیزیکی و جسمى: هر دو دارای عوارض فیزیکی و جسمی مشابهی مثل لرزش دست، عرق کردن، تند شدن ضربان قلب و نفس نفس زدن هستند.26 ج) علامت هشدار دهنده: در جایگاه یک علامت هشدار، اضطراب را میتوان اساساً هیجانی نظیر ترس شمرد.27 تفاوتهای اضطراب و ترساین دو حالت روانی دارای مشترکاتی هستند و چه بسا در مواردی قابل انطباق برهم باشند؛ اما در واقع، این دو نوع بیماری جدا از هم هستند. طبق قاعده روانپویایى، تفکیک ترس و اضطراب از نظر روانشناسی قابل توجیه است. هیجانی که شخص موقع عبور از عرض خیابان با نزدیک شدن سریع یک اتومبیل احساس میکند با ناراحتی مبهمی که از ملاقات افراد ناآشنا، در موقعیت غیر معمول به شخص دست میدهد متفاوت است.28 تفاوتهایی که میتوان برای این دو مقوله نزدیک به هم ذکر کرد عبارتند از: الف) تفاوت از جهت منبع و منشأ: عمدهترین تفاوتی که میتوان بین اضطراب و ترس قایل شد، این است که منبع و منشأ آنها فرق میکند. اضطراب مستلزم مفهوم ناایمنی یا تهدیدی است که شخص، منبع آن را به وضوح درک نمیکند؛ اما ترس به احساسی پوشش میدهد که مقابل یک شیء که خطرناک محسوب میشود، به وجود میآید. به همین دلیل، اغلب روانشناسان، ترس و اضطراب را از هم متمایز نموده و دربارة آن دو، در دو مقوله جدا از هم بحث کردهاند.29 به گونهای دیگر میتوان گفت: ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجى، قطعی و از نظر منشأ بدون تعارض است؛ اما اضطراب، واکنش مقابل خطری نامعلوم، درونى، مبهم و از نظر منشأ، همراه تعارض است.30 ب) تفاوت از جهت زمان: ترس، از یک موقعیت معلوم و اغلب متکی به زمان حال است و اضطراب ممکن است متوجه گذشته و آینده باشد.31 ج) تفاوت در عامل خطر: ترس، عامل خطرش در خارج است؛ ولی اضطراب عامل خطرش شرایط درونى خود شخص است.32 د) تفاوت در کیفیت دفاع: در هنگام ترس، وجود انسان یک کیفیت دفاعی پرتحرک، مثبت و فعال پیدا میکند؛ ولی در حالت اضطراب، یک کیفیت روحی مأیوس، بیدفاع و ناتوان در او ایجاد میشود.33 هـ) تفاوت از جهت مدت: ترس، معمولاً عمر کوتاهی دارد؛ ولی نگرانى و اضطراب غالباً مدت طولانیتری دارند و سلامتی را مختل میسازند.34 برخی گفتهاند: ترس به طور ناگهانی پیدا میشود؛ ولی اضطراب ممکن است در مدت زمان طولانی پدید بیاید و سالها ادامه داشته باشد.35 البته باید توجه داشت برخی از این تفاوتها، ممکن است در همة موارد صحیح نبوده و به مورد خاص توجه داشته باشد. آنچه به عنوان یک فرق اساسی بین این دو مقوله ذکر کردهاند، همان نامشخصبودن منبع نگرانى در اضطراب و معلوم بودن آن در ترس است. رابطه اضطراب با فشارهای روانی (استرس36)اضطراب با استرس که همان فشارهای روانی است، یک رابطه متقابل دارد. اضطراب، یک نوع پاسخ هیجانی است که وجه مشخصه آن، احساس ترس، بیم، و تنش فیزیولوژیک میباشد. اضطراب، از جمله پاسخهای رایج به استرس است.37 شایسته است قبل از بیان تأثیرات این دو حالت روانی بر همدیگر، تعریفی از استرس ارائه کنیم: استرس، حالتی است که در آن، ارگانیزم در اثر وجود عوامل یا شرایطی که مکانیسمهای حیاتی او را مورد تهدید قرار میدهند، دچار عدم تعادل میشود.38 حال که تعریف استرس مشخص شد به رابطه این دو میپردازیم: برخی رابطه این دو حالت روانی را این چنین بیان کردهاند: نشانههای جسمی اضطراب، از فشار روانی ناشی میشود. گاهی منشأ اضطراب فشار روانی مزمن است که در طول زمان زیادی پدید میآید و گاهی هم از فشارهای روانی ناگهانی سرچشمه میگیرد برای مثال، داشتن یک نوع زندگی فشارزا در طول مدتی زیاد، باعث اضطراب همیشگی میشود.39 به این معنا که اگر این فشار روانى به مدت طولانی در زندگی افراد باشد، خود منجر به اضطراب میشود. در این حالت، معمولاً منبع استرس که باعث اضطراب میشود مشخص است. گاهی از جهت برخی از علایم درونى و بیرونی که برای شخص در حالت استرس بروز میکند، میتوان به ارتباط نزدیک این دو حالت روانی پی برد. عامل استرسزا، گاهی میتواند باعث نگرانى، ترس، یا آشفتگی فکری ما شود. ما معمولاً در این حالت، واکنشهای فیزیولوژیک درونى بارزی از خود نشان میدهیم: به هم خوردن معده، افزایش ضربان قلب یا سفت شدن عضلات. ممکن است علایم جسمانی بیرونی نیز دیده شوند که موجب میشوند شخصِ دچار استرس، عرق کند، بلرزد یا تنگی نفس پیدا کند.40 پس میتوان چنین نتیجه گرفت: استرس و اضطراب با یکدیگر رابطهای تنگاتنگ دارند. اضطراب هم میتواند ناشی از استرس باشد و هم میتواند منبع استرس شود. اضطراب یکی از عوارض آنی و شایع استرس میباشد. انواع اضطراببرای اضطراب میتوان انواع و اقسامی بیان کرد. در اینجا ما به برخی انواع آن اشاره میکنیم؛ اضطراب از جهت زمان میتواند دارای دو نوع مزمن و موقت باشد: مزمن: اضطراب مزمن به صورت یک ناراحتی کم و بیش دایم در سطح روانى، جسمانی یا ارتباطی آشکار میشود. اضطراب مزمن میتواند به شکل ظاهری احتراز از دیگران یا بیتوجهی نمایان شود؛ واکنشهایی که باید برای اطرافیان به منزلة علایم هشدار دهنده به حساب آیند.41 موقت: اضطراب موقت در خلال بیماریها، جراحیها یا پارهای از عارضههای توأم با تب ظاهر میشوند؛ معمولاً در اوج بیماری بروز میکنند و پس از پایان بیماری و حتی پیش از پایان آن (در صورتی که بیماری طولانی باشد) از بین میروند.42 از نظر تناسب با خطر، اضطراب را میتوان به دو نوع طبیعی و عصبی تقسیم کرد: طبیعى: اضطراب، اگر ناشی از یک خطر موجود باشد و با از میان رفتن این خطر از بین برود، طبیعى تلقی میشود.43 این، اضطرابی است که غالب افراد دارند و چه بسا لازمة زندگی باشد. عصبی(غیر طبیعى): اگر شدت اضطراب با اندازة خطر هیچ تناسبی نداشته باشد یا بدون وجود یک خطر عینی و واقعی به وجود آید، در این صورت واکنش در برابر خطر غیر طبیعى تلقی میشود.44 باید گفت مرزبندی دقیق بین اضطراب طبیعى و غیر طبیعى کار دشواری است؛ اما میتوان این گونه بیان کرد که بیمارانی که از اضطرابهای عصبی رنج میبردند، بی آن که خطری فوری در کار باشد مضطرب میشوند. پینوشتها:ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. فروید ( Freud) در سال 1856م در فرایبورگ، یکی از شهرهای ایالت موراویا متولد شد که در آن زمان، از خاک اتریش بود و امروزه بخشی از چک و اسلواکی است. هنگام تولد فروید، پدرش که تاجر پشم بود، مردی آزاد اندیش شده بود و به کنیسه نمیرفت. فروید، بعد از گذشت مراحل علمی به عنوان محقق در انستیتو فیزیولوژی بروک پذیرفته شد و تحقیق میکروسکوپی بافت شناسی سلولهای عصبی به او واگذار شد. در سال 1938 هنگام حمله نازیها به اتریش، دارایى، کتابخانه و ثروت فروید مصادره و او در اردوگاه هیتلر زندانی شد. سپس توسط یکی از بیماران و پیروانش با پرداخت هزینهای آزاد شد و به انگلستان رفت و در سال 1939 درگذشت. « ر.ک: هاری کی ولز، نقدی بر فرویدیسم از دیدگاه روانشناسی علمی، ترجمه: نصرالله کسرائیان، چاپ دوم، انتشارات شباهنگ، 1363ش، ص 15-54». 2. حسین آزاد، آسیب شناسی روانى، چاپ چهارم، بیجا، مؤسسه انتشارات بعثت، 1376ش، ص31. 3. Psychic Pain. 4. حسین آزاد، آسیب شناسی روانى، ص30. 5. ریچارد گلدبرگ، اضطراب، ترجمه: نصرت الله پور افکارى، چهارم، بیجا، نشر آزاده،1371ش، ص3. 6. الاضطراب و هو افتعال و یدل علی طوع و اختیار( التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج7، ص23، ماده ضرب). 7. لسان العرب، ج8، دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1412ق، ص35، ماده ضرب؛ صحاح العربیة، ج1، ص168، ماده ضرب. 8. راغب اصفهانى، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص304، ماده ضرب. 9. الفرق بین الاضطراب و الحرکة (معجم الفروق اللغویه، چاپ اول، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1412ق، ص55). 10. محمد معین، فرهنگ معین، ج1، بیجا، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، بیتا، ص295؛ فرهنگ دهخدا، ماده اضطراب. 11. Anxiety: afeeling of worry and fear. 12. Lang. 31. ر.ک: ترورجی پاول، فشار روانى، اضطراب و راههای مقابله با آن، ترجمه: عباس بخشیپور و حسن صبوری مقدم، اول، آستان قدس رضوى، 1377ش، ص48. 14. روانشناسی مرضى تحولى: از کودکی تا بزرگسالى، ج1، دوم، تهران، سمت، 1376ش، ص60 ، به نقل از پیه رون. 15. همان. 61. سعید شاملو، بهداشت روانى، دوازدهم، تهران، رشد، 1376ش، ص174، به نقل از رولومى. 17. سید ابوالقاسم حسینى، بررسی مقدماتی اصول روانشناسی اسلامى، دوم، دفترنشرفرهنگ اسلامى،1373ش، ص462. 18. پریرخ، دادستان، به نقل از ربر. 19. پیطر، استین کروهن، چگونه بر اضطراب غلبه نمودم، ترجمه: دکتر علی فخرائى، بیجا، بینا، بیتا، ص11. 20. اضطراب، عموماً یک انتظار به ستوه آوردنده و به منزلة چیزی است که ممکن است در تنشی گسترده و موحش و اغلب بینام، اتفاق افتد. این حالت که به شکل احساس و تجربة کنونی مانند هر اغتشاش هیجانی در دو سطح همبستة روانی و بدنی در فرد پدید میآید، ممکن است به یک تهدید عینیِ «اضطرابآور» (تهدید مستقیم یا غیر مستقیم مرگ، حادثة شوم شخصی یا مجازات) نیز وابسته باشد. (پریرخ، دادستان، پیشین، به نقل از لافون). در تعریف دیگری آمده است: نگرانى پیشاپیش از خطرها یا بدبختیهای آینده، توأم با احساس بیلذتی یا نشانههای بدنی تنش. منبع خطر پیشبینی شده میتواند درونى یا بیرونی باشد. (همان، به نقل از D S M IV ، 1994). 21. اضطراب، همان هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی مانند «نگرانی» «دلشوره» «وحشت» و «ترس» بیان میشود و همة ما انسانها درجاتی از آن را گاه گاه تجربه میکنیم. (حجت الله رحمانى، مقایسه سطوح اضطراب و افسردگی دانشآموزان مدارس دینی و عادى، به نقل از اتکینسون و هیلگارد، 1983). به گونهای دیگر میتوان چنین گفت: تعارض بین فرایندهای گوناگون شخصیت معمولاً به نوعی عذاب روانی تبدیل میشود که فروید آن را اضطراب مینامد. اضطراب میتواند هشیار یا ناهشیار باشد، و وجود آن، همیشه علامت آن است که تعارض ایجاد شده است، زمانی که تعارض باعث میشود که فرد احساس کند درمانده است و قادر به کنار آمدن نیست، اضطراب ایجاد میشود. (روز نهان، دیوید ال، ای ـ پی سلیکمن، مارتین، روانشناسی ناهنجاری آسیب شناسی روانى، ج1، ترجمه: یحیی سید محمدى، چاپ اول، ساوالان، 1378ش، ص108). اضطراب، حالت ناخوشایند شدیدی از تنیدگی است که از تجربه نارضایتی در روابط میان فردی ناشی میشود. (حجت الله رحمانى، مقایسه سطوح اضطراب و افسردگی دانشآموزان مدارس دینی و عادى، پایاننامه، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی). 22. ناآرامى، هراس و ترس ناخوشایند و منتشر با احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن قابل شناختن نیست ( کلارنس، راد با همکاری دکتر شرلی اج و دیگران، مباحث عمده در روانپزشکى، ترجمه: دکتر جواد وهابزاده، سوم، انتشارات علمى و فرهنگى، 1373ش، ص77). 23. حالت هیجانی نامطلوب و مبهم همراه تظاهرات بیرونی و وحشت و آشفتگی که در اثر وجود یک تهدید و عدم مقابله صحیح با آن حادث میشود (حجت الله رحمانى، پیشین، به نقل از خسروجردی). نیز گفتهاند: اضطراب، حالت عاطفیای است که با احساس ناامنی مشخص میشود. این حالت، اغلب با دلهره و تشویش اشتباه میشود؛ ولی وجه تمایز آن، فقدان تغییرات فیزیولوژیکی چون احساس خفگى، عرق کردن، ازدیاد ضربان نبض هستند که از نشانههای مشخص دلهره به شمار میروند (فرهنگ روانشناسى، ترجمه: هوشیار رزمآرا، اول، بیجا، انتشارات علمى، بیتا، ص39). در چارچوب رفتارنگری تجربى، اضطراب به منزلة یک کشانندة ثانوی است که پاسخی اجتنابی را در بر میگیرد؛ مثلاً در حضور یک محرّک شرطی (معلوماً یک شوک یا تکان)، رفتارهایی از حیوان سر میزند که در حکم نشانههای محرز اضطراب قلمداد میشوند و دفع ادرار و مدفوع یا حمله به دستگاههای آزمایش و جز آن در شمار آنها قرار میگیرند (پریرخ، دادستان، پیشین، به نقل از چاپلین). در تعریفی دیگر به برخی دیگر از این علایم اشاره شده است: اضطراب یک احساس منتشر بسیار ناخوشایند، اغلب مبهم، دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساسهای جسمی همراه میشود؛ مثل احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب و … (نصرت الله پورافکار، فرهنگ جامع روانشناسی و روانپزشکى، ج1، چاپ اول، نشر معاصر، 1376ش، ص92؛ کاپلان هارولد، سادوک بنیامین، خلاصه روانپزشکى، ج2، مترجم: دکتر نصرت الله پورافکار، چاپ دوم، تهران، نشر آزاد، 1373، ص474). در تعریفی دیگر، اینگونه اشاره شده است: احساس اضطراب، دو جزء دارد: الف) آگاهی از احساسهای فیزیولوژیک (تپش قلب، تعریق و …) ب) آگاهی از وجود عصبانیت یا ترس. اضطراب ممکن است در نتیجه احساس شرم افزایش یابد … دیگران خواهند فهمید که من ترسیدهام… بعضیها از اینکه میفهمند دیگران متوجه اضطراب آنها نشدهاند یا اگر شدهاند آن را تشخیص ندادهاند، دچار حیرت میشوند. سادوک، خلاصه روانپزشکى، ص478). 24. ر.ک: کارن هورناى، شخصیت عصبی زمانه ما، ترجمه: محمدجعفر مصفا، دوم، تهران، نشر گفتار، 1369ش، ص 73-04. 25. همان. 26. سادوک، خلاصه روانپزشکى، ج2، ص478. 27. ر.ک: همان. 82. ر.ک: پریرخ دادستان، روانشناسی مرضى، ج1، ص61؛ علی شریعتمدارى، روانشناسی تربیتى، هشتم، بیجا، نشر امیر کبیر، 1374ش، ص580 ؛ علی قائمى، مسأله ترس و اضطراب کودکان، چاپ اول، قم، سپهر، 1376ش، ص 208. 29. ر.ک: کارن هورناى، شخصیت عصبی زمانه ما، ص37 - 40 ؛ سادوک، خلاصه روانپزشکى، ج2، ص474 ؛ نصرت الله پورافکار، فرهنگ جامع روانشناسی و روانپزشکى، ج1، ص93. 30. علی قائمى، مسأله ترس و اضطراب کودکان، چاپ اول، قم، سپهر، 1376ش، ص 208. 31. ر.ک: کارن هورناى، شخصیت عصبی زمانه ما ؛ عبدالمجید رشیدپور، پرورشهای اخلاقى، بیجا، مؤسسه دین و دانش، بیتا، ص130. 32. ر.ک: کارن، هورنای همان. 33. هویت جمیز،آرامش، ترجمه: منوچهر شادان، تهران، ققنوس، 1377ش، ص222. 34. پیطر استین کروهن، پیشین، ص13. 35. کلمه استرس(Stress) از زبان انگلیسی گرفته شده و غیر از کلمه فشار معادل دقیقی در فارسی ندارد و آن هم معنای وسیع و طیف گسترده آن را میرساند؛ لذا از همان لغت استرس که استفاده جهانی یافته است، استفاده میکنیم. 63.ر.ک:پییرلو، هنری لو، استرس دائمى، ترجمه: دکتر عباس قریب، اول، نشر درخشش،1371ش. 37. فرهنگ روانشناسى، ترجمه: هوشیار، رزم آرا، اول، بیجا، انتشارات علمى، بیتا، ص380. 38. ترورجی پاول، فشار روانى، اضطراب و راههای مقابله با آن، ص116. 39. ر.ک: رابرت، فلدمن، روانشناسی استرس و سلامتى، مترجمان: مهرداد، فیروزبخت ـ وحید، عرفانى، اول، الغدیر، 1378ش، ص34، به نقل از کوهن. 40. ر.ک. پریرخ دادستان، روانشناسی مرضى، ج1، ص63 . 41. همان، ص65 . 42. ر.ک: آرون، تى.بک. شناخت درمانی و مشکلات روانى، ترجمه: مهدی قراچه داغى، چاپ اول، بیجا، شرکت نشر و پخش ویس، 1319، ص162. 43. همان. |