روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

روانشناسی کوفیان

شما جزء کدام گروه کوفی هستید؟

 

کوفیان

کوفیان را می توان بر اساس دین داری و ارادتشان به دنیا به سه دسته کلی تقسیم کرد؛ سه دسته ای که همیشه در بستر تاریخ بوده، هستند و خواهند بود.

 

1. دین نداران دنیا مدار:

عده ای که تمام فکر و ذکرشان دنیاست. درخواست زبانی و تمنای قلبیشان فقط و فقط دنیاست: «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا»

همان طور که از در خواست این عده پیداست کاری هم به حلال و حرامش ندارند زیرا هیچ سخنی از حسنه بودن یا حسن آخرت در کلامشان نیست.

پاسخ خداوند متعال به این گروه این است که اگر هم خواست اینها را اجابت کنیم (18/اسراء) بدانند دستشان در قیامت به کل خالی است و از بهشت هیچ بهره ای نخواهند برد «وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» (200/بقره)

این عده همواره دنباله رو کسی اند که منافع مادی بیشتری در اختیارشان قرار دهد. اینها با اینکه دین را قبول ندارند اما اگر منافعشان را در دین و حکومت دینی دیدند خود را حامی و طرفدارش نشان می دهند. اما اگر منافعشان را تامین نکرد به کلی آن را کنار گذاشته و دست از حمایت آن برمی دارند و حتی اگر دین یا حکومت دینی دنیای آنها را به خطر انداخت یا رسیدن به منافع مادی بیشتر در گرو جنگ با آن بود به راحتی و با کمال میل بر روی آن تیغ می کشند. اینان کسانی اند که برای پول و مقام، مال و منال، نام و نان حاضرند دست به هر کاری بزنند.

این گروه یا مانند معاویه منافقانه اینطورند یعنی با حفظ ظاهر دینی، دنیاداری می کنند یا مانند پسرش یزید علنی اینگونه اند. یزید در حال که تکیه بر مسند دین زده جام شراب به دست دارد و فاش انکار دین می کند.(الاحتجاج 2/307) مثل یزیدی دین را تنها برای حکومت کردن و دنیاداری می خواهد و بس و اگر ببیند که دنیایش در خطر است دست از دین شسته و به راحتی فرمان قتل ولی دین و امام معصوم را صادر می کند.

آنان که در ظاهر پشت سر پیغمبر صلی الله علیه و آله نماز جماعت می خواندند و در خفاء به دنبال ترور آن حضرت بودند (66-74/توبه، جریان ترور پیامبر ص در عقبه) همگی از این قماشند که ذکر شد.

 

دین نداران دنیا مدار در سپاه کوفه

 عده‏اى از سران و صاحب نفوذان قبایل مانند «شبث ‏بن ربعى‏»، «حجار بن ابجر»، «یزید بن حارث‏»، «قرة ‏بن قیس‏»، «عمرو بن حجاج زبیدى‏» و «محمدبن عمیر بن عطارد» (الاخبار الطوال،229) که چندان دل‏خوشى از خاندان اهل بیت عصمت نداشتند براى آن که از قافله عقب نمانند و در حکومتى که به وسیله امام حسین ‏علیه‏السلام تشکیل مى‏شود، نفوذ و ریاست‏ خود را حفظ کنند، عاطفى‏ترین نامه‏ها را به امام حسین‏ علیه‏السلام نوشتند و آن حضرت‏ را به کوفه دعوت کردند؛ اما همین که ورق برگشت، آنها در موقعیتهاى حساس سپاه عمر بن سعد قرار گرفتند؛ به گونه‏اى که امام حسین‏علیه‏السلام در روز عاشورا در مقابل لشگر کوفه تک تک این افراد را به اسم صدا کردند و فرمودند:

«یا شبث ‏بن ربعى و یا حجار بن ابجر و یا قیس بن الاشعث و یا یزید بن الحارث الم تکتبوا الى ان قد اینعت الثمار و اخضر الجناب و طمت الجمام و انما تقدم على جند لک مجند فاقبل‏». (تاریخ طبرى، 4/323) 

اى شبث‏بن ربعى و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى یزید بن حارث!! آیا شماها نبودید که به من نوشتید: میوه‏ها رسیده و هنگام چیدن آنها شده و خرماها سبز گردیده و زمین پر از گیاه شده است و سپاهى آماده در انتظار توست! پس بشتاب؟!»

بى‏تردید کسانى که گفتند: پروردگار ما خدا است سپس [در میدان عمل بر این حقیقت‏] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند [و مى‏گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتى که وعده مى‏دادند، بشارت باد

2. دین داران عافیت طلب

ترکیب مردم کوفه

این عده هم دل باخته امکانات مادی اند و هم مدعی دین داری. دین را برای فقط برای ثوابهای بی دردسرش می خواهند. اینها آن قسمتهایی از دین را انتخاب می کنند که بی خطر باشد. نماز، روزه، قرائت قرآن، تسبیح به دست بودن و خلاصه هر کاری که آسیبی به دنیایشان نزند بسیار مورد علاقه اینهاست اما در صحنه جهاد و مبارزه اثری از اینها یافت نمی شود.

دین داری این گروه عافیت طلب تا مرز خطر است. از این رو اگر هواداریشان از دین خطری را متوجه دنیایشان کند بلافاصله با خود می گویند از خیر ثوابش گذشتیم و به سرعت میدان را خالی می کنند و بعد دست به توجیه می زنند.

تعداد زیادی از مردم کوفه و دعوت کنندگان امام حسین علیه السلام را همین افراد تشکیل می دادند که گمان می کردند که حمایت از امام علیه السلام و یاری فرستاده اش هم ثوابی بی دردسر دارد و هم دنیای آنها را آبادتر خواهد کرد. اما وقتی که هنگامه جنگ و شمشیر و خون و مبارزه بر پا شد به سرعت به خانه هایشان خزیدند و رفتند.

امام حسین علیه السلام در مورد این گروه فرمود:

«النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ»

مردم بنده دنیا هستند و دین را برای لذت در دهان و روی زبانهایشان می چرخانند. تا وقتی با دین هستند که دنیایشان را تامین کند ولی همینکه صحنه آزمون پیش آید چه کمند دین داران.

«آیه 24 سوره مبارکه توبه» هم در تحلیل و بیان علت و نوع گرایش این گونه افراد نازل شده است.

 

3. دین مداران:

این عده تمام هدفشان دین است و سعادت سرایی دیگر و دنیا را هم به منزله مزرعه ای حاصلخیز برای محصول آخرت می دانند و می خواهند چرا که باوردارند الدُّنْیَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ (إرشاد القلوب ج‏1ص8)

 اما کشش دنیا را هم نباید دست کم گرفت از این رو می بینیم که دین دار و دین بان واقعی شدن و ماندن عملا کار سختی است.

امام حسین علیه السلام می فرمایند: مردم بنده دنیا هستند و دین را برای لذت در دهان و روی زبانهایشان می چرخانند. تا وقتی با دین هستند که دنیایشان را تامین کند ولی همینکه صحنه آزمون پیش آید چه کمند دین داران

در این کش و قوس بین دین و دنیا این گروه خود به دو دسته تقسیم می شوند:

الف. دین مداران سست قدم

عده ای مقاومت نکرده و در نهایت اسیر دنیا می شوند و به دسته اول یا دوم می پیوندند. اگر عده اگر بر روی دین و حجت خدا شمشیر نکشند حداقل این است که او را تنها می گذارند شکایت علی علیه السلام و امام مجتبی و ابا عبدالله علیهما السلام همه ناظر به این دسته از دینداران سست ایمان است که بالاخره اسیر دنیا شدند و نابود شدند.

در این باب می توان به مجاهدین تنگه احد که آن را رها کردند و سراغ غنایم رفتند و نیز طلحه و زبیر اشاره کرد که به روی حجت خدا تیغ کشیدند.

 

ب. دین مداران ثابت قدم

در مقابل عده کمی هستند که الحق و الانصاف در دین داری و دین بانی سرفراز شدند و تا آخرین لحظه دست از عقیده و ایمان خود بر نداشتند. اینان کسانی اند که قرآن در مورد آنان می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُون‏» (30/فصلت)

بى‏تردید کسانى که گفتند: پروردگار ما خدا است سپس [در میدان عمل بر این حقیقت‏] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند [و مى‏گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتى که وعده مى‏دادند، بشارت باد.

این گونه افراد در کوفه یا قبل از رسیدن امام علیه السلام به کربلا شهید شدند مانند هانی بن عروه و میثم تمار و یا اسیر شدند و در زمان واقعه در بند بودند و یا از محاصره نظامی گریختند و به امام علیه السلام پیوستند مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و یا با سپاه کوفه خارج شدند و در فرصتی مناسب به امام علیه السلام پیوستند.

از این رو می توان گفت هیچ شیعه ایی عقیدتی در سپاه کوفه نبوده است و این سخن که شیعیان خودشان امامشان را دعوت کردند و خودشان راه بر او بستند و خودشان او را به شهادت رساندند تهمتی است که تحلیل های دقیق حکم به بطلان آن می کند.

حال ما بیندیشیم که آیا دینداریمان در حدی است که حسین علیه السلام و مکتب او را یاری کنیم؟

 

نوشته امید پیشگر - گروه دین و اندیشه تبیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد