روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

مدرسه را برای دانش آموزان جذاب کنیم

 اکنون صدها کتاب درباره برنامه تحصیلی (آنچه که مدرسه باید به دانشآموزان عرضه کند و چگونگی سازماندهی آن) نوشته شده است. همچنین تعداد زیادی کتاب درباره رهنمودهای آموزش (اینکه معلمان چگونه برنامه تحصیلی را در کلاس ارائه دهند) به تحریر درآمده است. درصدها کنفرانس و سمینار دانشگاهی درباره برنامه تحصیلی و رهنمودهای آموزشی، بایدها و نبایدها و نیز ایده‌‌آلها صحبت شده است.

موضوعات این کتابها، کنفرانسها و خطابهها را میتوان به دو اصل زیر خلاصه کرد:

۱) برنامه تحصیلی باید دانش و مهار نهایی را که برای دانشآموزان و جامعه مفید است؛ فراهم نماید.

۲) آموزش باید جالب و جذاب و مؤثر باشد.

 ● مقطع دبیرستان: (کلاسهای اول، دوم تا سوم دبیرستان از سن ۱۵ تا ۱۸ سالگی):

قبل از ورود به دبیرستان نوجوان قادر است به تفکر عمیق بپردازد و تمایل به استدلال نظری از خود نشان میدهد. او میتواند به امکانات و حقایق بیندیشد و خوب و بد را به نحو احسن از هم تمیز دهد. قوای عقلانی او سبب آرمانگرایی نوجوانی میگردد. افکار منطقی پدیدار میشود برای مثال اگر من چنین و چنان کنم، بنابراین چنین و چنان اتفاق میافتد. علاقه به طبیعت و اجتماع نسبتاً اوج گرفته و سبب پیدایش احساس عدم کفایت و ناتوانی در مقابله با دنیای پیرامونشان میگردد.

مساله تنبیه را با در نظرگیری عواملی چون قصد و نیت، سن فرد خاطی، میزان اعمال قبلی فرد بررسی میکنند و بسیاری از قوانین را غلط دانسته و به همین جهت دست به قانونشکنی میزنند. این نوجوانان قادرند نقطه نظرهای دیگران را درک و عقاید را سبک و سنگین کرده و انتخاب کنند. آنها نمیتوانند درک کنند که چرا همه چیز در حد ایدهآل نیست.

برای مثال سیاست ها، نهادها، روابط انسانی و نظایر آن، به همین دلیل نسبت به همه این موارد انتقاد شدیدی ابراز میکنند. گرچه رفتار دانشآموزان حاکی از تبعیت از هنجارهای اجتماعی موجود میباشد دانشآموزان ممکن است ارزشها و ساختارهای اجتماعی را رد و انکار کنند، به تدریج که به سالهای آخر دبیرستان میرسند از نظر احساسات پختهتر شده و به نوعی از نظر جسمی و احساسی به آرامش میرسند. ویژگی آیندهنگری در آنان دیده میشود. ارتباط جدیدی با بزرگسالان شروع شده، حالت عشق و نفرت قبلی رنگ میبازد و آنان در عین احترام به بزرگسالان با اجتماع خود همبستگی بیشتری مییابند. اما برخی بطور تاسفانگیزی از مسیر اصلی آموزش منحرف میشوند.

در این مرحله معلمان میتوانند با شاگردان خود به صورت یک همکار رفتار نموده و به آنان اختیار تصمیمگیری درباره مواد درسی مورد آموزش را بدهند. دانشآموزان با چنین عملکردی معلمان خود را به عنوان الگو و نمونه رفتاری قرار میدهند.

۲) اولویتها و نیازهای دانشآموزانتان را بشناسید و رهنمودهای آموزشی را با این شناختها سازش دهید: در دهههای اخیر تدریس بطور روزافزونی مشکلتر شده است این امر به دلیل تغییر نگرش نوجوانان نسبت به قدرت (توانمندی های) بزرگسالان و نیز ارزش مدرسه است. چندین سال قبل ویلیام گلاسر (۱۹۹۰) روانپزشک مشهور، تدریس را به عنوان مشکلترین حرفه و شغل توصیف نموده است. او برای معلمان سطوح راهنمایی و دبیرستان شدت کار را بیشتر میداند.

او میگوید چون معلمان دوره راهنمایی و دبیرستان اشتیاق بیشتری برای کار با دانشآموزان موفق دارند،با برخورد با دانشآموزان کم تلاش در این مقاطع روز به روز بیشتر ناامید میگردند. گلاسر میگوید: هنگام گفتگو با صدها معلم دریافتم که مشکل آنان نبود انضباط در کلاس و یا اعتراض دانشآموزان نسبت به آموزگاران نیست بلکه آنها احساس میکنند نتوانستهاند شاگردان خود را به تلاش وادارند.

اکثر دانشآموزان به اعتقاد آنان فقط در نیمی از فعالیتهای کلاس شرکت نموده و غالباً تکالیف خود را انجام نمیدهند. با دانشآموزان نیز صحبت کرده و متوجه شدم که دلیل عدم همکاری و عدم انجام تکالیف کلاس سخت و دشوار بودن تکالیف نیست بلکه کسلکنندگی تکالیف است.

بدین ترتیب معلم و شاگردان در دام پیچیدهای گرفتار آمدهاند. دانشآموزان مطالب درسی برایشان خستهکننده است و هیچ فایدهای در یادگیری این مطالب نمیبینند. از طرف دیگر معلمان در راه کوشش برای وادار کردن آنها به یادگیری تنها، کار را بدتر میکنند.

در حین تنبیهها و تمهیدات معلمان فاصله دانشآموزان با شخصی که به کمک آنها برای یادگیری آمده یعنی معلم زیادتر میشود. همه این عوامل باعث ناامیدی طرفین (معلم و شاگرد) شده و امید به بهبود اوضاع را کاهش میدهد. در حالی که راه خروج از این دام درست در مقابل چشم ماست. این راه چیزی نیست به غیر از برآورده ساختن نیازهای دانشآموزان، توجه به نیازهای دانشآموزان هم باعث تشویق و ایجاد انگیزه در دانشآموزان میشود و هم سبب آسودگی خاطر معلمان میگردد.

نیازهای دانشآموزان: دانشآموزان به چه چیزی احتیاج دارند؟ نیازهای آنان در ارتباط با مدرسه و کلاس درس عبارتند از:

۱- امنیت ۲- امید ۳- پذیرش و مقبولیت ۴- شأن و احترام ۵- قدرت ۶- لذت و سرگرمی ۷- شایستگی.

این نیازها با علائق یا خواستها متفاوتند زیرا آنها تمنای مدام دانشآموزان هستند. برای مثال پذیرش و مقبولیت، هنگامی که دانشآموز احساس کند از طرف معلم مورد پذیرش نمیباشد ضمن احساس بیاتکایی و بیاهمیت بودن سعی خواهد کرد که مقبولیت و پذیرش را از همسالان و شاید برخی از همسالان نامناسب خود دریافت کند که نتیجهای جز دردسر برای معلم ببار نمیآورد. برخلاف نیازها، خواستها یا علایق شامل مواردی است که ما دوست میداریم و فقدان آنها ما را با مشکل جدی مواجهه نخواهد کرد.

برای مثال دوست داریم به دیدن یک فیلم برویم، نرفتن یا عدم امکان برای دیدن فیلم سبب از دست رفتن خواب شبانه ما نخواهد شد و پس از مدتی آن را به کلی فراموش خواهیم کرد. حال لیست نیازها را به طور مفصل بررسی میکنیم. نیازها عبارتند از:

۱) امنیت: همه ما خواستار رهایی از ترسهایی هستیم که در اثر تهدید و ارعاب در ما شکل گرفتهاند. در صورتی که دانشآموز بخواهد در درس و مدرسه توفیق یابد میبایست احساس امنیت کند.

مسلماً اگر دانشآموزان دائماً نگران تهدید و ترس از شکست باشند چیز زیادی یاد نخواهند گرفت با وجودی که اغلب مدارس سعی زیادی در برآورد این نیاز دانشآموزان دارند اما عدهای از شاگردان مرتباً اظهارنگرانی و ترس از تحقیر و مرعوب شدن میکنند.

۲) امید: امید به معنی انتظار خوب شدن اوضاع یا حداقل بدتر نشدن اوضاع در آینده است. امید موجب ادامه کار و چشم دوختن به آینده است. در صورتی که کسی امیدش را از دست بدهد بسیار متاثر خواهد شد.

دانشآموزان به امید توفیق در تحصیل، در مدرسه به سر میبرند. همچنین آنها به امید یادگیری مطالب مناسب، استفاده لذتبخش از وقت و عدم برخورد نامناسب در این مکان یعنی مدرسه جمع میشوند.

دانشآموزانی که گلاسر از آنها سخن راند کسانی هستند که امید خود را از دست دادهاند و فکر میکنند دیگر مدرسه مطالب مفید و آموزندهای برای آنان ندارد.

۳) پذیرش و مقبولیت: هر دانشآموزی خواستار پذیرفته شدن از طرف اولیای مدرسه و افراد گروهی است که در آن به سر میبرد. این خواست بیشتر در مورد کودکان و نوجوانان صادق است تا ما بزرگسالان.

ما بزرگسالان تقریباً هر روزه از رفتارهای اطرافیان خود تایید، ستایش و توجه دریافت میکنیم و در مییابیم که مورد پذیرش و قبول دیگران هستیم، در حالی که برخی از دانشآموزان با وجود تلاش در مدرسه احساس پذیرش و مقبولیت نمیکنند و تلاش مداوم آنها برای کسب پذیرش میباشد.

۴) شأن و احترام: نیاز به تصویری مثبت از خود در ابتدای کودکی پیدایش یافته و تا دوران بلوغ به اوج خود میرسد.

دانشآموزان دوست دارند توانا به نظر دیگران برسند. آنها تصویری از خود ارائه میدهند که با هوش، توانمند، خونسرد، قوی و صادق به نظر دیگران برسند. حتی گاهی با چنگ و دندان از این تصور شخصی دفاع میکنند. دلیل بسیاری از اعمال آنها نظیر حالت تدافعی، عدم میل به کوشش، کنارهگیری و برخورد متقابل، حفاظت از خویش است. مدرسه میتواند هم در ساخت تصور شخصی و هم در تخریب آن کمک کند.

۵) قدرت: همگی ما خواهان کنترل بر زندگی خود و رویدادهای محیطمان هستیم. این نیاز حتی قبل از شروع به صحبت آغاز شده و تا انتهای زندگی با ماست. ما خواستار تصمیمگیری درباره مسائل خود هستیم حتی اگر این تصمیم گیریها اشتباه باشد. اغلب مدارس همواره در حال هدایت تحصیلی دانشآموزان میباشند و فرصت زیادی برای اخذ تصمیم به آنان واگذار نمیکنند.

۶) لذت: همواره دانشآموزان به دنبال لذت و سرگرمی هستند. اغلب اوقات این نیاز توسط معلمان خردمند، تعامل با همکلاسی ها، رقابتهای گروهی، کشف علایق فردی و کار بر روی هدفی ارزشمند ارضاء میگردد.

اما مدارس هنوز کار مهمی در جهت ایجاد لذت در مدارس نکردهاند.

۷) شایستگی: هر دانشآموزی میخواهد نه تنها مطالب زیادی را بداند بلکه آنها را درک کند و بفهمد و همه دانشآموزان خواستار آنند که در رشتهای دارای مهارت و شایستگی کامل شوند.

مدرسه تنها شانس آنان برای بدست آوردن این شایستگیها است. اما اشکالاتی بر سر راه مدرسه است. اغلب ما دلزگی و عدم علاقه دانشآموزان و نیز عدم ارتباط مناسب دانشآموزان با معلمان را به عنوان دلیل میبینیم اما دلیل عمده آنکه ما نتوانستهایم دانشآموزان را به شایستگی لازم برسانیم این است که معلمان کمکی به یادگیری آنچه که دانشآموزان دوست دارند نمیکنند.

اولویتهای دانشآموزان در یادگیری: اغلب دانشآموزان زمانی از مدرسه لذت میبرند که به یادگیری با شیوههای خود تشویق شوند.

آنها دوست ندارند که معلم مرتباً به آنها بگوید که چه بکنید، دوست ندارند برای مدت طولانی ساکت نشسته و تنها شنونده باشند. دوست ندارند خودشان به تنهایی کار کنند. دوست ندارند که فقط حقایق مربوط به دانش را حفظ کنندوتکالیف طولانی و تکراری انجام دهند، همچنین دوست ندارند در موقعیتی رقابت کنند که فقط همیشه دو یا سه نفر معینی برنده این رقابت باشند. آنها دوستدار صحبت با یکدیگر، کار گروهی، حرکت به اطراف، انجام کارهای خلاق و ثمربخش با دستهای خودشان و کاربر روی پروژهها میباشند.

آنها تنوع را دوست دارند. از رقابتهای تیمی و گروهی لذت میبرند و همواره میخواهند رکوردهای قبلی را بهبود بخشند.

از کامپیوتر و رسانههایی مثل تلویزیون خوششان میآید. از یادگیری زبانی که موزون، ریتمیک و آهنگین است لذت میبرند.

از گفتن و شنیدن داستانها لذت میبرند. از ایفای نقش و تقلید کردن خوششان میآید. از رقص، کف زدن، موسیقی و فعالیتهای موزون استقبال میکنند.

۳) به دانشآموزان در انتخاب عناوین درسی و فعالیتهایی که به آن علاقهمندند کمک کنید: به محض آنکه دانشآموزی راه یا شیوه یادگیری خود را انتخاب کند میتواند عناوین مورد علاقه خود را برگزیند.

معلمان از اینکه کل طرح درس، با واگذاری حق انتخاب به دانشآموزان درهم میریزد و کارشان را دچار مشکل میکند، کمتر به آنها حق انتخاب میدهند.

در حالی که چنین نیست. دانشآموزان در عین انتخاب میتوانند عناوین معین درسی را دنبال کنند. برای مثال اگر دانشآموزی از خواندن مطلبی درباره گیاهان و چگونگی رشد آنها اکراه دارد، شما میتوانید به او حق انتخاب بدهید. بطوری که این دانشآموز با کاشت یک دانه از گیاهان بتواند گزارشی درباره رشد گیاه بنویسد.

مثال دیگر اینکه اگر دانشآموزی خواندن مطالب در باره قسمتهای مختلف اسکلت بدن انسان را دوست ندارد میتوانید او را تشویق نموده تا با یک نرم افزار کامپیوتر این قسمتها را برای کلاس نمایش دهد.

یکی از روشهای تمرین انتخاب برای دانشآموزان در کلاس تهیه فهرستی از عناوین یک درس است و سپس میتوانید به دانشآموزان بگویید که برحسب میل خود مختارند و میتوانند قسمتی را برگزیده روی آن کار کنند و دریافتهای خود را برای کلاس بگویند. در ضمن میتوانید در کلاس مطرح کنید که برخی از قسمتها انتخابی نخواهند بود اما برخی قسمتهای دیگر را میتوانند به دلخواه خود برگزینند.

سالیان متمادی است که گلاسر درباره مفهوم <آموزش کیفی> صحبت کرده و آن را معرفی مینماید. او میگوید: امروزه معلمان تکه پارههایی از اطلاعات را به دانشآموزان میآموزند، فقط به همان اندازه که برای جواب کوتاه تستهای آنان مفید واقع شود. بیشتر این اطلاعات در زندگی دانشآموزان کاربرد چندانی ندارد. گلاسر معتقد است که معلم میبایست هرآنچه را ارائه نماید که برای دانشآموزان مفید و جالب باشد. مطالب نامفید و غیرجالب باید به دور افکنده شوند.

او میگوید: معیار کیفیت مواد آموزشی ارزشمند و مفید بودن آنها برای دانشآموزان است. همچنین او اعتقاد دارد که اگر به دانشآموزان اختیار داده شود که نوع یادگیری خود را انتخاب کنند اکثر دانشآموزان مهارت آموزی را بر میگزینند زیرا به آنها در مسیر زندگی کمک میکند. دانش و اطلاعاتی برای آموزش مفید است که یکی از شرایط زیر را دارا باشد:

۱) اطلاعات مربوط به یکی از مهارتهای مهم باشد.

۲) اطلاعات برای یادگیری مورد درخواست دانشآموزان باشد.

۳) اطلاعات از دیدگاه معلم بطور کلی، برای دانشآموزان مفید واقع شود.

۴) اطلاعات برای آمادگی امتحان ورودی به کالج یا دانشگاه مورد نیاز باشد. به اعتقاد من، هم بعد کسب دانش (نظری) و هم بعد مهارتآموزی (عملی) هر دو برای دانشآموزان ضروری است. تعلیم و تربیت مستلزم آموزش دانش است، زیرا دانش ما را در ارتباط با جهان، گذشته، آینده و جامعهمان قرار میدهد.

مسلماً آموختن اطلاعات از نوع دانش (دروس نظری) به لذت تجربه هنر، موسیقی و ورزش نخواهد بود و دانشآموزان ممکن است با اشتیاق آنها را فرا نگیرند و این وظیفه معلم است که دروس نظری را جذابتر و کاراتر نماید. احتمال کمی دارد که دانشآموزان درباره مطالبی همچون جهان، کهکشان، ذرات اتمی و انرژی از ما معلمان سئوال کنند.

به اعتقاد من دانشآموزان باید به سوی این مطالب هدایت شوند، این هدایت میتواند به طرق مختلف صورت گیرد. برای مثال برخی دانشآموزان با جذابیت مطلب، برخی با مثالها، بعضی دیگر با مطرح کردن سئوالات مشوق و عدهای دیگر با مطرح نمودن مطالبی از پیرامون که بدان علاقهمندند به سوی دانش هدایت میشوند.

ما معلمان کافی است ابتدای راه را نشان دهیم، باقی را خود آنها طی میکنند.

۴) به عناوین درسی که بطور طبیعی جذاب نیستند چاشنی اضافه کنید و از کارآمدی و مفید بودن مطالب به دانشآموزان بگویید: حتی برخی مهارتآموزیها نیز برای دانشآموزان از جذابیت برخوردار نمیباشند. هجی کردن کلمات، جدول ضرب، سینوس، تانژانت و کسینوس میتوانند غیرجذاب باشند. چگونه به عناوین درسی که دانشآموزان بدان علاقهای ندارند جذابیت ببخشیم؟

انجام دو عمل مفید است: اول اینکه کمی چاشنی به دروس غیرجذاب اضافه کنیم. دوم اینکه از مفید بودن مطالب مورد یادگیری برای دانشآموزان بگوییم.

همانطوری که برای بهتر شدن مواد خوراکی بیمزه از سس و چاشنی استفاده میکنیم میتوان با افزودن مطالب جالب و دوستداشتنی به مطالب درسی آنها را جذابتر نمود. در اینجا برخی از عوامل که مورد علاقه دانشآموزان میباشد ذکر شده است. با کمی خلاقیت میتوان از برخی عوامل در جذاب نمودن عناوین کسلکننده و غیرجذاب استفاده نمود. این عوامل عبارتند از: * حرکت * تازگی * اسرارآمیز بودن * ماجراجویی * نمایش * داستانگویی *چالش * اجرای نقش * موزیک و ریتم * اردوهای تفریحی * سخنرانان مدعو.

تهیه کننده: نرگس سادات حسینی

روزنامه اطلاعات (www.ettelaat.com)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد