روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

روانشناسی ومشاوره

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد

*اختلال شخصیت دوری گزین

اختلال شخصیت دوری گزین به صورت الگوی شخصیتی به دور از فعالیت در نظر گرفته می شود،به این معنی که افراد مبتلا به این اختلال قاطعانه و به طور مصمم از افراد دیگر به خاطر ترس از تحقیر شدن و طرد شدن کناره می گیرند.این گونه تصور می شود که گسترش و امتداد سندرومی بیمارگونه از شخصیت فرو خورده نرمال باشد که به صورت رفتاری مترصد،خجالتی،حواس پرت،نگران و دلواپس و نتها و منزوی مشخص می شود.(میلون و اورلی)

اختلال شخصیت دوری گزین

اختلال شخصیت دوری گزین به صورت الگوی شخصیتی به دور از فعالیت در نظر گرفته می شود،به این معنی که افراد مبتلا به این اختلال قاطعانه و به طور مصمم از افراد دیگر به خاطر ترس از تحقیر شدن و طرد شدن کناره می گیرند.این گونه تصور می شود که گسترش و امتداد سندرومی بیمارگونه از شخصیت فرو خورده نرمال باشد که به صورت رفتاری مترصد،خجالتی،حواس پرت،نگران و دلواپس و نتها و منزوی مشخص می شود.(میلون و اورلی)

این حالت ها در افراد مبتلابا نشانه بیماری شناسی از خفیف به شدید متفاوت است.در موارد خفیف می توان گفت شخص به طور طبیعی و ذاتا خجالتی است اما در موارد شدید اختلال شخصیتی را نشان می دهد.

*اختلال شخصیت دوری گزین در برابر فوبی اجتماعی گسترده:

علایم این دو با هم تداخل دارند. ویدیجردر سال 1992 سه تحقیق را مورد بررسی قرار داد(هلت ،هربرت ،ترنر1992)که نشان می دادند فوبی اجتماعی گسترده و اختلال شخصیت دوری گزین بر اساس آسیب شناسی نهفته مشابه هستند و به طور عمده از نظر میزان اختلال ،در اختلال شخصیت دوری گزین شدیدتر است. شواهد و نشانه هایی که اکثر افراد برای این اختلال تشخیص داده اند به ملاک تشخیص فوبی اجتماعی گسترده نیز مربوط می شود اما افراد مبتلا به این نوع فوبی ضرورتی ندارد که به اختلال شخصیت دوری گزین نیز مبتلا باشند.

*ضوابط راهنمای تشخیصی و آماری بیماری روانی(DSM-IV)

این راهنما اختلال شخصیت دوری گزین را به شرح زیر توصیف می کند:

الگوی نفوذ کننده بازداری اجتماعی ،احساس ضعف و نقص داشتن و بسیار حساس بودن

نسبت به ارزیابی منفی دیگران که از اوایل بزرگسالی شروع می شود و در موقعیت ها و شرایط گوناگونی ظاهر می گردد که در 4 موقعیت یا بیشتر نشان داده می شود که عبارتند از:

1-                  اجتناب از انجام فعالیت های شغلی که در آن برقراری روابط اجتماعی و میان فردی بسیار مهم است به خاطر ترس از انتقاد ،نارضایتی و مخالفت و طرد شدن.

2-                  بی میل بودن نسبت به برقراری ارتباط با افراد مگر کسانی که به انها بسیار علاقه مند است.

3-                  محدود کردن خود در برقراری روابط صمیمانه به خاطر ترس از شرمندگی و مسخره شدن.

4-                  موقعی که از او انتقاد می کنند ،حواسش پرت می شود یا وقتی که در موقعیت های اجتماعی طرد می شود دچار نگرانی و حواس پرتی می شود.

5-                  چون احساس می کند که نقطه ضعف دارد از شرکت در موقعیت های اجتماعی جدید خود را باز می دارد.

6-                  از لحاظ اجتماعی خود را بی عرضه و نا لایق و از لحاظ شخصیتی خود را بد قیافه و بدون جاذبه و حقیرتر از دیگران تصور می کند.

معمولا تمایلی به ریسک کردن و شرکت در انجام فعالیت های جدید ندارد چرا که ممکن است موجب ناراحتی و دست پاچگی او شود.

*اختلال شخصیت دوری گزین چگونه خود را نشان می دهد؟

شروع آن معمولا از اوایل دوران بزرگسالی است و میزان ابتلا در میان مردان و زنان با هم برابر است .طبق نتیجه تحقیقی که در این زمینه انجام شده(گرینبرگ واستراونسکی ،1985) اکثر افرادی که به خاطر ابتلا به اختلال اجتماعی به متخصص مراجعه کرده بودند،همان افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین هم بودند و اکثریت آنها ازامردهای مجرد تشکیل شده بود.

این تحقیق رامارکس در سال1987 انجام داد.او فرضیه ایی بر اساس این یافته به این مضمون پیشنهاد دادکه جامعه انتظار دارد مردان آغازگر روابط رویایی و رومانتیک باشند. بنابراین وقتی که آنها چنین ارتباطی را برقرار نمی کنند این مساله مشکل بزرگتری به نظر می رسد،نسبت به وقتی که زنان چنین کاری را انجام نمی دهند ،البته درهمه شرایط چنین  نیست.میلون و اورلی برای این اختلال   6جنبه را ذکر کرده اند که از طریق آنها علایم مربوط به اختلال شخصیت دوری گزین را می توان تشخیص داد:

1-                  رفتار ظاهری

مبتلایان به این اختلال خصلت های کلیشه ایی چون خجول بودن،کمرویی و کناره گیری دارند. نسبت به دیگران بی اعتماد هستند مگر کسانی که کاملا آنها را می شناسند و همین مساله آنها را نگران می کند.با این وجود کانتر(1993) استدلال می کند که خصومت رفتاری نیز مخصوص افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین است . این افراد ممکن است از خجالت و کمرویی شان به گونه ایی استفاده کنند تا دیگران را آزرده خاطر و ناراحت کنند چرا که به افراد دیگر نزدیک نمی شوند و با آنها رابطه ایی صمیمی بر قرار نمی کنند .مثلاممکن است به صورت علنی و آشکار خصومت خود را نسبت به افرادی که سعی دارند با آنها رابطه دوستی برقرار کنند،نشان می دهند.این عکس العمل آنها ممکن است به این دلیل باشد که تصور می کنند طرف مقابل دشمن آنهاست و می ترسند که توسط طرف مقابل طرد شوند. ابراز خصومت به این شکل را می توان به عنوان عکس العمل های دفاعی تلقی کرد.مبتلایان برای این که خود را از طرد شدن محافظت کنند،سعی می کنند ابتدا خودشان دیگران را طرد کنند.البته این رفتار آنها نوعی ناسازگاری است زیرا ایشان تمایل دارند بسیاری از افراد را از خود طرد کنند که حتی ممکن است در وهله اول آنها هرگز قصد طرد کردن مبتلایان را نداشته باشند.

رفتار ظاهری ممکن است به سه روش مبتلایان را تحت تاثیر قرار دهد:

نخست این که شخص مبتلا ممکن است تمام تلاش خود را به کار گیرد و زمان قابل توجهی را صرف کند تا خود را در نظر دیگران جذاب بنمایاند.چراکه نظر و عقیده شان این است که اگر کسی خود آنها را واقعا دوست ندارد ،حداقل ظاهر ایشان را دوست بدارد.

دوم این که این افراد ممکن است آگاهانه یا نا آگاهانه اطمینان خاطر داشته باشند که ظاهرشان موجب دوری گزیدن دیگران از او می شود. این طرز فکر مو جب می شود تا بیشر زندگی شان را تحت کنترل داشته باشند.مثلا به جای این که منتظر بمانند تا دیگران آنها را طرد کنند خودشان از همان ابتدا این کار را انجام می دهند .

سوم : در مواردی که مبتلایان به اختلال شخصیت دوری گزین دچار اختلال استرس پس از سانحه شوند سعی می کنند خاطره سانحه را برای خود زنده نگهدارند مثلا طوری لباس می پوشند که موقع بروز سانحه آن لباس را پو شیده بودندو در واقع نوع پوشیدن لباس نشانه این است که آنها در گذشته زندگی می کنند تا آن سانحه را زنده نگهدارند(مثل خانم هابیشام در داستان دیوید کاپرفیلد،یادداشت مترجم)

صحبت کردن نیز ممکن است تحت تاثیر اختلال شخصیت دوری گزین قرار بگیرد .ممکن است مبتلایان کاملا ساکت و کم حرف باشند. همان طور که جرومی کاگان توضیح می دهد :لرزیدن خرگوش روی چمن ها نشانه ترسیدن او از چیزی است،تصور می شود که بند آمون زبان یا سکوت نیز نشانه مشابهی برای تشخیص بیماری باشد. محیطی در مغز وجود دارد که تارهای صوتی را تحت کنترل دارد و در صورتی که ساکت و بی صدا شود ،دلیل بر ترس است .(گالوین،1992) وقتی آنها ،صحبت می کنند ممکن است در بین صحبت هایشان زیاد مکث کنند و کلمه کلمه حرف بزنند . این مساله در فوبی اجتماعی بر عکس است چرا که اگر کسی این گونه صحبت کند ،تصور می شود که او آگاهی و دانش کافی در آن زمینه ندارد که بتواند به راحتی درباره آن صحبت کند.

مبتلایان به اختلال شخصیت دوری گزین ممکن است بسیار پر حرف و پر چانه باشند که احتمالا به دلیل ترشح غدد فوق کلیوی است یا معتقدند که اگر حرف نزنند ،می میرند.

مبتلایانی که سعی می کنند با طرز برخورد و رفتارشان سایرین را ازخود برانند،توهین می کنند یا اشتباهات فاحش اجتماعی انجام می دهند تا دیگران را از خود کاملا طرد کنند.(کانتر) این رفتار آنها بدترین نوع ترس تشخیص داده شده است و موجب می شود تا این افراد ،عکس العمل دیگران نسبت به خودشان را بیشتر تحت کنترل داشته باشند.

2-                  اخلاق و رفتار اجتماعی

مبتلایان بیشتر اوقات دیگران را امتحان می کنند تا مطمئن شوند که آیا آنها در روابط دوستانه شان صادق هستند یا خیر،چرا که ترس از طرد شدن دارند.افرادی که از این امتحان موفق بیرون نمی آیند،همان کسانی هستند که افراد مبتلا به اختلال شخصیت دور ی گزین را تحقیر و طرد می کنند(میلون و اورلی) . از این رو مبتلایان در شروع و حفظ روابط دوستی خود با دیگران با مشکل مواجه می شوند،زیرا نمی توانند به دیگران اعتماد کنند و در نتیجه تمایلی به برقراری ارتباط ندارند و نمی خواهند که افرادی آسیب پذیر باشند.برای این که خود را در برابر تحقیر و طرد شدن محافظت کنند ممکن است از دیگران دوری گزینند.

از طرف دیگر امکان دارد مبتلایان از برقراری ارتباط دوستانه و تلاش برای آشنایی با افرادجدید اجتناب کنندوهمیشه خود را عقب نگه دارند.بنابراین این گروه از مبتلایان از داشتن رابطه ایی صمیمی و در کنار افراد دیگر بودن دوری می کنند.

3-سبک شناختی:

مبتلایان بیش از حدشرایط را کنترل می کنند تا جایی که سعی می کنند اطلاعات بیشتری را پردازش کنند و به اندازه کافی به تاثیر متقابل خود توجه ندارند.(میلون واورلی).توضیح فوبی اجتماعی نشان می دهد که افراد مبتلا نمی توانند رفتار تعاملی را دنبال کنند زیرا آنها خیلی به عکس العمل های درونی خودشان توجه دارند.با این وجود تحقیقات انجام شده درباره اختلال شخصیت دوری گزین به این مطلب تاکید دارد که آنها عکس العمل های سایر افراد را نیز به خوبی مورد توجه قرار می دهند.بنابراین با توجه به این رفتارشان می توان گفت میزان شدت اختلال شخصیت دوری گزین نسبت به فوبی اجتماعی بیشتر است .

 طرز برخورد و رفتار مبتلایان و مراقبت و کنترل بیش از حد آنها موجب می شود که نسبت به طرد شدن بسیار حساس باشند تا زمانی که این طرد شدگی تقریبا به صورت مفهوم اجتناب ناپذیر در می آید.

کج فکری آنها ممکن است به شکل ترس از آسیب پذیر بودن باشد زیرا موجب می شود تا راحت تر آزرده خاطر یا تحقیر شوند. ممکن است افرادی وسواسی و کمال گرا باشند و هر کسی را که بالاتر از حد استاندارد های مد نظر آنها نباشد از خود برانندو از او دوری گزینند. این هم روشی است برای طرد کردن دیگران، قبل از این که آنها بخواهند این مبتلایان را طرد کنند.

احتمال دیگر این است که ایشان افراد دیگر را تحقیر می کنند به نحوی که اگر آنها را طرد کنند کمتر ناراحت خواهند شد تا این که این گونه تحقیر شوند.

بعضی از افراد معتقدند که تلاش برای برقراری رابطه دوستانه تلاش بیهوده ایی است و ارزش چندانی ندارد.توجیه این عقیده ممکن است به این صورت باشد که عدم برقراری ارتباط دوستانه ایشان به دلیل ناتوانی در انجام این کار نیست بلکه دلیلش این است که نمی خواهند وقتشان را برای این کار تلف کنند.

بعضی از مبتلایان حتی بر این باورند که باید از داشتن رابطه ایی صمیمی اجتناب کنند زیرا عشق ورزیدن به دیگران انرژی آنها را می گیرد چرا که آنها به این انرژی برای انجام فرآیند های حیاتی و بسیار همه زندگی شان نیاز دارند.(کانتر)

4-ابراز محبت

عدم ابراز محبت افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین ممکن است به خاطر ترس از این باشد که اگر ابراز احساسات کنند ،نسبت به طرد شدن و تحقیر آسیب پذیر تر می شوند،در نتیجه از انجام این کار اجتناب می کنند .در این صورت ممکن است دچار تنش و اضطراب شوند.(میلون و اورلی)

5-ادراک خویشتن

مبتلایان تمایل دارند عزت نفس چندانی نداشته باشند و معتقدند که شایستگی برقراری روابط دوستانه را ندارند. آنها افرادی خجالتی وتنها و منزوی هستند و تصور می کنند که مهارت های زیادی ندارند و میزان موفقیت و پیشرفت شان دارای ارزش چندانی نیست.

6-مکانیسم دفاعی اولیه

افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین برای کنار آمدن با این نارضایتی بیشتر اوقات خیال پردازی می کنند که در واقع وسیله بی خطر ی برای تخلیه احساسات شان است که در عالم واقعیت انجام این کار برای آنها غیر ممکن خواهد بود یا به راحتی نخواهند توانست این کار را انجام دهند. (میلون واورلی).

آنها تمایل دارند برای فرار از واقعیت مطالعه کنند،به تماشای تلویزیون بنشینند یا در خیال پردازی و رویا به سر برند.

*سبب شناسی و پیشرفت

از نقطه نظر تکاملی دوگانگی ستیز یا گریز حاکی از آن است که هم خصومت و هم خودداری به طور طبیعی عکس العمل هایی هستند که در برابر ترس اتفاق می افتند. تصور می شود که هر دو بر اساس اضطراب و نگرانی باشند که از طریق وجود و حضور شیء یا موقعیت محرک ترسناک ایجاد می شوند. با این وجود خودداری می تواند به طور معکوس یا به صورت مستقل و جداگانه تفاوت داشته باشد(راچمن  و هودگسون،1974).

بنا براین به نظر می رسد رفتار خودداری پیچیده تر از وجود ترس یا اضطراب ساده باشد . به عنوان مثال آنچه که به عنوان عکس العمل های همراه با خصومت و قصد و غرض نسبت به دیگران ممکن است نشانه وجود فرایند های بسیار پیچیده روان شناختی باشد.

معمولا اعتقاد بر این است که فاکتور های بیولوژیکی مثل وراثت و ژن های مربوط به پدر و مادر ،اساس شخصیت و اختلالات شخصیتی را تنظیم می کنند ،در حالی که فاکتور های محیطی طرز ابراز و بیان آنها را شکل می دهند(میلون واورلی). . در مورد اختلال شخصیت دوری گزین شواهد و دلایل مربوط به اثرات بیوژنتیکی اصلی در سبب شناسی و تحول ،نا مطمئن و ضعیف هستند(میلون و اورلی). با این وجود شواهد و دلایلی نیز وجود دارد که خلق و خوی خجالتی در دوران طفولیت ،ممکن است افراد را در جهت ابتلا به اختلال شخصیت دوری گزین در دوران بزرگسالی درزندگی شان مستعد کند.(کاپلانوسادوک،1991)

 در حالی که کمرویی موجب می شود شخص فعالیت چندانی نداشته باشد،کاگان معتقد است که این غریزه ارثی که کمرویی و خجالت کشیدن است ،نتیجه تحریک بیش از حد یا افراط در کسب اطلاعات مربوط به آینده است.افراد کمرو و خجالتی نمی توانند با مقدار زیادی از اطلاعات کنار بیایند و بنا براین از موقعیت هایی به خاطر حمایت از خود کناره گیری می کنند.عدم توانایی آنها برای کنار آمدن با این حجم اطلاعات ،ممکن است به واسطه آستانه پایین انگیزش یا تحریک غیر ارادی باشد.(ونبلس،1968)

همان مکانیسم ممکن است  مسوول هشیاری بیش از حد شخص مبتلا باشد.با این  وجود به طور کلی این گونه تصور می شود که این ویژگی های بیولوژیکی، در درون شخصیت فرد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین به عنوان اساس بیولوژیکی، برای ظهور و بروز خود اختلال وجود داردو پیشرفت کامل اختلال شخصیت دوری گزین احتمالا به واسطه اثرات قابل ملاحظه محیطی است.(میلون و اورلی)

*عوامل محیطی

1-طرد شدن فرزند از جانب والدین

عامل محیطی مهم در پیشرفت اختلال شخصیت دوری گزین ،طرد شدن فرزند از جانب والدین است (کانتر،میلونو اورلی ).

کودکان نرمال و سالم ممکن است با میزان مختلف طرد شدگی ازطرف والدین خود مواجه شوند

 اما به نظر می رسد میزان طرد شدگی برای افرادی که بعدا به اختلال شخصیت دوری گزین مبتلا می شوند شدید یا همیشگی باشد. طرد شدگی به صورت شدید یا همیشگی انرژی طبیعی و خوش بینی کودک را سرکوب می کند و در عوض نگرش ها وطرز فکرهایی چون احساس تاسف کردن و انزوا و تنهایی جای آن را می گیرد.طرد شدن فرزند از جانب والدینش می تواند مخرب باشد زیرا در این صورت کودک به مخالفت با پدر و مادر خود می پردازد.کودکی که طرد شده است ،از خود می پرسد :اگر پدرو مادرم مرا نپذیرند ،پس چه کسی مرا می پذیردو باور خواهد کرد؟

هنوز هم کودکانی وجود دارند که به این مساله پی برده اند که والدین شان آنها را طرد کرده اند،بنابراین همیشه این سوال برای آنها مطرح می شود و در نتیجه چنین کودکانی از افراد دیگر نیز کناره گیری می کنند ،چرا که با خود می گویند آنها که پدر و مادر من هستند ،مرا طرد کرده اند پس از دیگران چه انتظاری می توان داشت.

هر چند که خود داری کودکان را ضرورتا نمی توان به ابتلای آنها به اختلال شخصیت دوری گزین در دوران بزرگسالی نسبت داد اما نوع خاص طرد شدن کودک از جانب والدین می تواند طرز فکر و رفتار کودک را به گونه ایی تغییردهد که در دوران بزرگسالی بیشتر آمادگی ابتلا به این اختلال را داشته باشند. به طور مثال کانتر پیشنهاد می دهد که اگر کودکی به طور مطلوب ابراز احساس کند وبعد این رفتار او با انتقاد و تنبیه مواجه شود ،ممکن است به این نتیجه برسد که دیگر ابراز احساس نکند و احساسش را درون ریزی کند.چنین کودکی ممکن است از ابراز احساسات خود به طور کلی دست بکشدوبی تردید این مساله ممکن است روابط او را در بزرگسالی به خطر بیاندازد.

بدین ترتیب اگر احساسات نامطلوب و منفی کودکی طرد شود،مثلا اگر پی  در پی  بشنود که عصبی شدن خوب نیست ،ممکن است از برقراری روابط سالم ،نه نتها به منظور اجتناب از ابراز احساسات متناوب نارضایتی یا عصبانیت که بخش اجتناب ناپذیر همه روابط نزدیک و صمیمانه است، بلکه به منظور دو سو گرایی و مردد بودن خود در ابراز احساسات منفی ،به طور کلی صرف نظر کند.

از این گذشته طرد شدن فرزند از جانب والدین ممکن است نشانه ترس واقعی از والدین باشد که کودک نا آگاهانه از والدین خود تقلید می کند.در چنین مواردی کودک نه تنها ممکن است از طرد شدن از جانب سایر افراد بترسد بلکه ممکن است این مساله را باور داشته باشد که جهان جای ترسناکی است.

2-طرد شدن از جا نب همسن و سا لان:

دومین عامل محیطی در بروز اختلال شخصیت دوری گزین طرد شدن از جانب همسن و سالان است .اگر کود کی مو قعیتی را که در آن خصو مت وجود داشته و طرد شده، را ترک می کند وبا تجر بیا ت مثبت و سازنده خا رج از محیط خانه مواجه می شود ،به خاطر طرد شدن از جانب والدینش  ابراز تا سف نمی کند . با این وجود اگر طرد شدن فرزند از جانب والدین یا خواهر و برادرهایش با طرد شدن او از طرف همسن و سالانش نیز همراه شود ،از نظر روانپزشکی ،کودک در آینده دچار اختلال شخصیتی خواهد شد.

تعاملات اجتماعی مکرر ،فرد را در معرض طرد شدن طی مدت زمان طولانی قرار می دهد.اگر این نوع طرد شدگی اتفاق افتد،قابلیت ها و عزت نفس شخص به تدریج کم می شود.هنگامی که فرد توسط همسن و سالانش تحقیر و طرد می شود،خود را سرزنش و از خود انتقاد می کند.

احساس انزوا و تنهایی در آنها شدید تر می شود زیرا احساس حقارت و بی ارزشی می کنند که موجب کناره گیری از دیگران می شود.به نظر می رسد که طرد شدن از جانب همسن و سالان ،طرد شدن فرزند از جانب والدین را تایید می کند.

وقتی کودکان نمی توانند به طرف والدین ،همسن و سالان یا حتی خودشان بروند ،خود را عقب می کشند .در نتیجه شخصیتی اجتنابی پیدا می کنند.

3-      سایر عوامل

گمان می رود که علاوه بر طرد شدن فرزند از جانب والدین و همسن و سالان ،چندین عامل دیگر نیز در بروز و ادامه اختلال شخصیت دوری گزین کمو بیش نقش مهمی داشته باشند . به طور مثال کودکانی که توسط والدین خود تحقیر می شوند ،در برقراری ارتباط با افراد خارج از محیط خانواده شان دچار مشکل می شوند. در بزرگسالی نیز ممکن است در برقراری ارتباط واپس گرا باشند.

والدین،همسن و سالان ،معلمان ، مربیان،رهبران مذهبی و رسانه های گروهی برای حفاظت در برابر شیاطین جهان فرد رابه خودداری و اجتناب توصیه می کنند.

چشم و هم چشمی بین خواهر و برادر ها موجب افزایش رقابت های همراه با حسادت میان افراد می شودکه به رفتار اجتنابی منجرمی گردد.همچنین احساسات جنسی ،به طور مثال فروید(1950)در کتاب " تابوزنای با محارم" طبق نهی ممکن است به طور ناآگاهانه به اجتناب و خودداری از برقراری روابط نزدیک و صمیمی با والدین و سپس در آینده با همسر منجرشود .در این کتاب فروید مطلب را متذکر شده که گاهی مبتلایان به اختلال شخصیت دوری گزین خود را از دیگران دور نگه می دارندو در انزوا و تنهایی به سر می برند به این منظور که احساسات قوی منفی و ناخوشایندجنسی شان را کنترل کنند(کانتر).

در بخش های روانی خودداری و اجتناب موجب فاصله گرفتن شخص مبتلااز دیگران به منظور تقویت خیالات و رویاهای جنسیو شهوانی خود می شود.(شاپیرو،1981)

در بعضی از موارد تنفر از مسایل جنسی به صورت شدیدتر ممکن است به شکل بیزاری از عشق ابراز شود،یعنی موقعیتی که در آن شخص مبتلا عاشق انزوا و تنهایی است،نه به این دلیل که این حالت را واقعا دوست دارد ،بلکه به این علت که این حالت را نوعی دفاع از خود در برابر تمایلات ممنوع شده نسبت به دیگران می پندارد.(کانتر)

نتیجه این که انتقال می تواند موجب رفتار اجتنابی گردد ،هنگامی که فرد خود را از دیگران دور نگه می دارد و از آنها فاصله می گیرد،به این علت که از آنها در گذشته متنفر بوده یا می ترسیده ،که بیشتر اوقات این افراد والدین یا کسانی خارج از محیط خانه هستند.

*چرخه تغییر ناپذیراختلال شخصیت دوری گزین

وقتی که مبتلایان از خود داری و اجتناب استفاده می کنند تا خود را در برابر طرد شدن محافظت کنند،برقراری روابط با دیگران را محدود می کنند.افراد به رفتار کناره گیری شخص مبتلا توجه می کنند که یا به اجتناب متقابل شخص مشاهده کننده منجرمی شود و یا این که شخص مبتلا توسط کسانی که شاهد گوشه گیری او هستند،مورد تمسخر قرار می گیرد.همان طور که میلون و اورلی اظهار داشتند غالبا افرادی که ضعیف به نظر می رسند یا کمرو و خجالتی هستند،نظر کسانی که از دست انداختن چنین افرادی لذت می برند،را به خود جلب می کنند.چرخه کناره گیری ،مسخره کردن یا طرد شدن ،انزوا و غیره به اختلال شخصیت دوری گزین تداوم می بخشد.

با کمال تاسف مبتلایان ،نسبت به کوچکترین علایم طرد شدن از طرف دیگران هشیار هستند.متاسفانه حساسیت بسیار زیاد نسبت به طرد شدگی اغلب توانایی مبتلایان را برای درک صحیح این که کدام رفتار طرد شدگی است ،کاهش می دهد.ممکن است احساس کنند که طرد شده اند ،درصورتی که این چنین نباشد یا این که طرد شدگی در حد جزیی و خفیف را به صورت کلی و شدید تلقی کنند.آنها احساس می کنند که هر طرد شدنی به دنبال ارزیابی متفکرانه ارزش واقعی خودشان است ،در صورتی که آنها می دانند کسانی که دیگران را طرد می کنند،گاهی این کار را انجام می دهند چون که  با خود مشکل دارند (بنابراین با تفکر و واقع بینانه این کار را انجام نمی دهند).

روشی که آنها برای حمایت از خود به کار می برند ، در ارتباط با دید منفی نسبت به خودشان تایید شده به نظر می رسد،در صورتی که این الگو تکرار شود و مشکل بزرگتر شود ،فرد مبتلا خود را در دنیا یی از پیشگویی کامبخش می یابد.(نوعی پیشگویی که به صرف تبعاتناشی از آن ،حتما به وقوع خواهد پیوست).(کانتر)

علاوه بر این هر چه مبتلایان خود را بیشر و بیشتر از موقعیت های اجتماعی کناره بگیرند ،بیشتر وقت خود را در احساس ناراحتی و تاسف سپری خواهند کرد.گاهی تمایل شخص مبتلا به برقراری روابط اجتماعی به اوج خود می رسد در حالی که اکثر اوقات مثل رابطه عشقی کامیابی نشده پیش می رود و آنها به این نتیجه می رسند  که نه تنها نمی توانند خود را در نظر دیگران جذاب نشان دهند بلکه حتی استحقاق تایید و پذیرش را هم ندارند.این امر اجتناب ،احساس بیگانگی و انزوا را بیشر می کند.

در پایان این که نمی توانیم اهمیت موقعیت اجتماعی را تداوم اختلال شخصیت دوری گزین نادیده بگیریم.مبتلایان تمایل به برقراری روابط اجتماعی دارند هر چند که از تحقیر و طرد شدن می ترسند. الگوی رفتاری اجتنابی ،انزوا ،سرد و نجوش بودن،بسیار حساس و زود رنج بودن که از جمله ویژگی های این اختلال است به طرزنا مطلوبی در افراد تقویت می شود.یعنی این افراد از طریق چنین رفتارهایی می توانند احتمال طرد یا تحقیر شدن را کاهش دهند. در نتیجه رفتار تقویت می شود و اختلال شدیدتر خواهد شد.

*درمان

کاهش خودداری معمولا نگرشی کنش محور است ،نسبت به پرداختن به علت ها،عوارض و پیامدها و عواقب اختلال شخصیت دوری گزین.این نگرش از یک روش فعال در سایر روان درمانی ها گرفته شده است. به طور مثال روش غرقه سازی از رفتار درمانی ،مبتلایان را مجبور می کند تا با تعاملات اجتماعی به مدت طولانی مواجه شوند.

درمان حمایتی آنها را تشویق می کند(تو می توانی)، بازتاب مفید و سازنده برای آنها دارد(به اندازه کافی خوب عمل کردی و موفق می شوی) و به آنها اطمینان خاطر می دهد (شما می توانید با اضطراب تان کنار بیایید).

خانواده درمانی تلاش می کند اعضای خانواده را متقاعد کند تا از تحقیر کردن فرد دست بردارند .

 دارو درمانی نیز داروی ضد اقسردگی را تجویز می کند تا میزان اضطراب و نگرانی شخص مبتلا را تسکین دهد. به طور کلی مبتلایان بیشتر تشویق می شوند تا کاری را انجام دهند و خود را در معرض مو قعیت های ترسناک قرار دهند تا به این ترتیب بتوانند بر ترسشان غلبه کنند.

به طور خلاصه مبتلایان به اختلال شخصیت دوری گزین نسبت به طرد شدن بسیار حساس هستند و از آن می ترسند.عکس العمل آنها نسبت به این ترس ممکن است به صورت واکنش همراه با وحشت باشد و در موارد خودداری عکس العمل آنها به صورت خصومت است. در حالی که علم ژنتیک ممکن است افراد را مستعد ابتلا به این اختلال بداند. تصور می شود که محیط یا روابط ناموفق اولیه علت اصلی ابتلا به اختلال شخصیت دوری گزین باشد.آنها به خاطر افکار و رفتار حاصل از اختلال شان به صورت ندانسته رنج و ناراحتی شان را تداوم می بخشند. رفتار درمانی به صورت جدی برای درمان توصیه می شود ،گاهی دارو نیز تجویز می شود.

مترجم:فهیمه حسنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد